عربستان فاقد ظرفیت لازم برای نقشآفرینی احتمالی میان ایران و امریکاست
مقالات
بزرگنمايي:
کرمان رصد - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
نصرتالله تاجیک در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب ادعای اخیر سیانان مبنی بر چرایی خواست پادشاهی جهت میانجیگری آن هم در شرایطی که تهران صراحتا اعلام کرده که خواهان رایزنی تحت فشار نیست، گفت: به باور من، ادعای مطرح شده در یاداشت سیانان درباره میانجیگری عربستان بیشتر جنبه داستانسرایی دارد! علاوه بر این نیز بعید میدانم سعودیها چنین درخواستی داشته باشند و از نظر ایران نیز بعید است که عربستان ظرفیت لازم برای ایفای نقش میانجی را داشته باشد. خواست قبلی آنها این بود که در مذاکرات برجام حاضر باشند که مورد مخالفت ایران قرار گرفت! و در این یادداشت هم مجددا تاکید شده عربستان خواهان یک صندلی در مذاکرات ایران و امریکاست! به باور تاجیک، در هر صورت، سطح روابط و میزان اعتماد متقابل میان دو کشور به حدی نیست که چنین ظرفیت و فرضی را برای عربستان متصور شد. البته باید تفاوت میان «میانجی» و «پیامرسان» را در نظر گرفت. میانجیگری شرایط خاصی دارد؛ فرد یا کشوری که در این نقش ظاهر میشود، باید مورد اعتماد و نفوذ بر هر دو طرف باشد تا بتواند آنها را متقاعد کند که به نقطهای مشترک برسند؛ نقطهای که هر دو طرف احساس کنند به یک توافق «برد-برد» دست یافتهاند. اما کسی که صرفا پیام را منتقل میکند، الزامی به داشتن این ویژگیها ندارد. گزارش شبکه سیانان صرفا یک ادعا تلقی میشود. اما مساله مهمتر این است که چه کسانی به طرح چنین ادعاهایی علاقهمند هستند؟! این موضوع نیاز به بررسی دقیق دارد که آیا این روایت، یک قرائت امریکایی است یا سعودیها آن را مطرح کردهاند. به نظر نمیرسد که ایران نفعی در چنین ماجرایی داشته باشد.این دیپلمات پیشین در باب سفر امیر قطر به ایران و قوت گرفتن فرضیه ادعایی در باب رقابت کشورهای عربی جهت نقشآفرینی احتمالی میان تهران و واشنگتن نیز گفت: در خصوص سفر امیر قطر اما، این سفر ابعاد مختلفی دارد. مقامات ایرانی، از جمله وزیر امور خارجه و سخنگوی وزارت خارجه تاکید کردهاند که به ایران اطلاع داده نشده که هدف از این سفر، انتقال پیام خاصی بوده باشد. اما در واقعیت، بعید است که این سفر صرفا به روابط دوجانبه مربوط شود. معمولا برای چنین دیدارهایی، برنامهریزی رسمی و دستور کار مشخصی تعریف میشود. در جریان سفر امیر قطر به ایران، احتمالا موضوعات منطقهای و بینالمللی در میان است؛ مسائلی نظیر تحولات خاورمیانه، سوریه و لبنان. حتی اگر او پیامی از سوی امریکا نیاورده باشد، باز هم نمیتوان این سفر را جدا از بازگشت روند کنونی منطقه به دیپلماسی و افزایش وزن آن در تحولات جاری در نظر گرفت.
![]()
به باور تاجیک در سطحی کلانتر، رقابت کشورها برای نقشآفرینی دیپلماتیک و افزایش نفوذ خود در معادلات منطقهای و جهانی، پدیدهای قابل تامل است. قطر در این زمینه، به واسطه قدرت رسانهای، دیپلماسی فعال و نقشآفرینی در بازار انرژی، موقعیت خود را تقویت و تثبیت کرده است. این کشور با استفاده از منابع مالی و ارتباطات گسترده با بازیگران منطقهای و بینالمللی مانند گروههای جهادی، طالبان و اخوانالمسلمین توانسته است جایگاه خود را در تحولات منطقه، از جمله غزه، مستحکم کند.به باور این کارشناس مسائل منطقه، کشورها همواره تلاش میکنند از ظرفیتهای موجود برای تثبیت موقعیت و افزایش قدرت خود بهره ببرند. قطر نیز از این قاعده مستثنی نیست. این کشور، بهویژه در موضوعاتی مانند صلح، ثبات و امنیت منطقهای فعال بوده است. حتی در پرونده آتشبس در غزه، قطر نقش پررنگتری نسبت به مصر ایفا کرده است. در نهایت، سفر امیر قطر - صرفنظر از محتوای پیام احتمالی او - نشاندهنده تلاش برای تقویت دیپلماسی در منطقه است؛ تلاشی که میتواند در جهت کاهش تنشها و جلوگیری از بیثباتی بیشتر باشد. با توجه به شرایط حساس منطقه و تحولات اخیر، از جمله مذاکرات مقامات روسی و امریکایی و نشست دیپلماتیک آنها در عربستان، به نظر میرسد که هرگونه اقدامی در راستای تقویت دیپلماسی منطقهای، گامی سازنده و مثبت تلقی شود و مورد استقبال مردم منطقه نیز قرار میگیرد. تاجیک در ادامه به سوال دیگر «اعتماد» در باب احتمال رقابت میان کشورهای عربی بالاخص قطر و عربستان (دو بازیگری که از دیرباز اختلافهایی داشتند) برای ایفاگری نقش میانجیگر و برهم زدن فرآیند سنتی میانجیگری توسط عمان گفت: رقابتی میان کشورهای عربی برای ایفای نقش میانجی بین ایران و امریکا وجود ندارد، زیرا هر یک از این کشورها دغدغهها و اولویتهای خاص خود را دنبال میکنند. حتی بعضی کشورها خیلی هم علاقه ندارند مشکلات ایران و امریکا حل شود! از این منظر، عربستان نیز خود را در جایگاهی نمیبیند که چنین نقشی را ایفا کند. مستقل از اینکه این موضوع به نفع ایران باشد یا خیر - که شخصا معتقدم چنین نیست - اگر بحث رقابت عربستان در میان باشد، باید در نظر داشت که در سطح کلان، قطر و عمان جایگاه برجستهتری در مسائل میان ایران و امریکا دارند. از منظر تاریخی نیز چه پیش از انقلاب و چه پس از آن، عمان همواره نقشی کلیدی در تسهیل ارتباطات میان ایران و امریکا ایفا کرده است. این پیشینه نشان میدهد که حفظ و ادامه این روند منطقی خواهد بود. با این حال، نباید از این نکته غافل شد که طرف مقابل نیز ترجیحات خاص خود را دارد. چه بسا، دولت ترامپ برخلاف دولت بایدن ترجیح دهد که قطر این نقش را بر عهده بگیرد.به باور این دیپلمات پیشین، کشورها با تقویت دیپلماسی، در راستای هنجارهای بینالمللی گام برمیدارند و به صلح، ثبات و امنیت جهانی کمک کرده و در واقع برای خود یک ارزش افزوده ایجاد میکنند. این امر نهتنها جایگاه دیپلماتیک و سیاسی آنها را ارتقا میبخشد، بلکه منافع مادی نیز به همراه دارد و برای آنها یک برندینگ محسوب میشود. از منظر تاجیک، کشوری که به عنوان بازیگری متعهد به هنجارهای بینالمللی، به ویژه در حوزه صلح و امنیت شناخته شود، میتواند در معادلات جهانی نقشی اثرگذار ایفا کند. این کشورها معمولا مورد اعتماد جامعه بینالمللی قرار میگیرند و به عنوان بازیگران قابل اتکا در دیپلماسی شناخته میشوند. کشورهایی که در زمینه میانجیگری، انتقال پیام و تسهیل گفتوگوها بین طرفهای مختلف فعال هستند، در حقیقت این رویکرد برای آنها «سرمایه اجتماعی» محسوب میشوند. این نقش به آنها امکان میدهد که نه تنها در حلوفصل بحرانها مشارکت داشته باشند، بلکه در بلندمدت نیز جایگاه سیاسی و استراتژیک خود را در نظام بینالمللی و سازمانهای جهانی و منطقهای و بالطبع در مدیریت جهانی تثبیت کنند. این تحلیلگر در ادامه خاطرنشان کرد: کشوری که وارد فرآیند میانجیگری میشود، حتی در صورت عدم موفقیت، ضرر خاصی متحمل نخواهد شد. ورود یک کشور به دیپلماسی نیز میتواند در مسیر صلح و ثبات منطقهای و جهانی ارزشآفرین باشد. چنین اقداماتی نه تنها در سطح بینالمللی، بلکه حتی در داخل کشور نیز میتواند پیامدهای مثبتی داشته باشد.
برای نمونه، سفر اخیر امیر قطر به ایران، هر چند مستقیما یک تحول اقتصادی ایجاد نکرد، اما تا حدی توانست از التهابات اقتصادی کشور بکاهد و امیدی نسبی برای عدم وقوع جنگ، در جامعه ایجاد کند. این سفر در شرایطی که روابط ایران و امریکا پس از تحلیف ترامپ با بحرانهای متعدد مواجه شد، عاملی تعدیلکننده محسوب میشود و میتواند به کاهش نگرانیهای عمومی کمک کند. با این حال، دیپلماسی نباید صرفا یک ابزار موقت تلقی شود؛ بلکه باید جایگاه واقعی خود را در سیاستگذاری کلان کشور بازیابد. به باور این دیپلمات پیشین، پس از روی کار آمدن ترامپ و اعمال سیاستهای تهاجمی او، بهویژه در قبال ایران، فضای مذاکراتی به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و حتی مفهوم مذاکره که هسته اصلی دیپلماسی است در داخل کشور دچار نوعی لوثشدگی و افراط در مواجهه و سپهر عمومی شد. این روند، در حالی که نیازمند تحلیل و برنامهریزی دقیق است، بیش از حد به سطح عمومی کشیده شد و جنبه هیجانی پیدا کرد. به باور من با توجه به ویژگیهای فردی ترامپ و رویکرد خاص او نسبت به اسراییل و ایران، دیپلماسی عمومی در برابر چنین سیاستی کارساز نبود. در چنین شرایطی، ضروری است که مباحث دیپلماتیک به شکل تخصصیتر و در چارچوب نهادهای دانشگاهی و اندیشکدهها بررسی شوند. باید سناریوسازیهای دقیق انجام شود و سیاستگذاران با دقت و تدبیر به تدوین راهبردهای مناسب بپردازند. مهمترین عامل برای پیشرفت کشور، گفتوگو و تصمیمگیری بر مبنای تحلیلهای کارشناسی و مبتنی بر اعتماد است. سیاستمداران باید با تکیه بر اصول دیپلماتیک، مسائل را عمیقتر بشکافند، دغدغهها و اولویتها را مشخص کنند و به یک مسیر منطقی و کارآمد در عرصه سیاست خارجی دست یابند. به دلیل سلسله تحولات خاورمیانه در پیچ تاریخی خطرناکی قرار گرفتهایم و اشتباه محاسبه و برآورد نادرست و ارسال سیگنال ضعف میتواند به وخامت بیشتر اوضاع ختم شود! اعتماد به سیاستمداران و کنار گذاشتن هیجانات اجتماعی شرط عقل سیاسی و بستر رسیدن به شرایطی بهتر و ماندگار در تامین منافع و مصالح ملی است.
-
پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۸:۵۳:۲۰
-
۱۷ بازديد
-

-
کرمان رصد
لینک کوتاه:
https://www.kermanrasad.ir/Fa/News/703617/