کرمان رصد

آخرين مطالب

غلامحسین لطفی: عاشق بازیگری‌ام و زیر و بم آن را می‌شناسم اجتماعي

غلامحسین لطفی: عاشق بازیگری‌ام و زیر و بم آن را می‌شناسم
  بزرگنمايي:

کرمان رصد - آفتاب‌‌نیوز :
یکی از کار‌های ماندگار سریالی تلویزیون در ابتدای دهه شصت سریال «آئینه» بود که ملودرامی خوش ساخت از احوالات طبقه متوسط دهه شصت ایران بود که به واسطه نشان دادن چهره واقعی خانواده ایرانی و مناسباتش توانست بین مردم جایگاه خود را به دست آورد. کارگردان این مجموعه غلامحسین لطفی بود که اغلب مخاطبان به واسطه نقش‌های خاکستری‌اش که در آثار کمدی مثل «خانه به دوش»، سریال «پژمان» و «جیب بر‌ها به بهشت» نمی‌روند نزد مخاطبان شناخته می‌شود.
بازیگری که این سال‌ها آزرده از مناسبات مافیایی سینما و تلویزیون ایران در کنج عزلتش و در آپارتمان 50 متری‌اش در شهر قزوین روزگار می‌گذاراند.
او درباره این پنج دهه فعالیتش گفت‌وگویی انجام داده است که در ادامه می‌خوانید: 
یکی از اولین کار‌های بازیگری شما در دهه پنجاه سریال «دلیران تنگستان» بود که بعد از انقلاب هم چند باری از تلویزیون پخش شده است. از حضور در این سریال بگوئید؟
البته سریال با سانسور زیادی پخش شده است. در آن دوران (18 سالگی) تئاتر کار می‌کردم و دوستی من را به همایون شهنواز معرفی کرد و ایشان من را انتخاب کردند و سه ماهی درگیر بازی در این سریال بودم که در جا‌های مختلف مثل بوشهر و قزوین و بیابان‌های مرکزی ایران فیلمبرداری شد.
یکی از نقش‌های فرعی، اما جذاب و مهم سریال را بازی کردید؟
نقش یک جاسوس انگلیسی را بازی کردم که در ابتدا معمم است و به واسطه خوش خدمتی‌هایش برای انگلیسی‌ها به سمت اداره نظمیه بوشهر می‌رسد. به همین دلیل بخشی از بازی من در پخش بعد از انقلاب حذف شد.
خاطره‌ای از «دلیران تنگستان» دارید؟
نقش اصلی سریال را محمود جوهری بازی می‌کرد که بازیگر خوبی بود و کلی خاطرات دلنشین از او دارم. یادش به خیر بعد از اتمام فیلمبرداری در جاده بوشهر همراه نامزدش با تریلی نفتکشی تصادف کرد.
فعالیت‌تان در تئاتر چگونه شکل گرفت؟
اواخر دهه چهل در قزوین بازی در تئاتر را شروع کردم.
در دهه چهل و پنجاه شهر‌هایی مثل شیراز و مشهد در دهه‌های بعدش تبدیل به شهر‌هایی شدند که اغلب بازیگران مهم از این شهر‌ها بودند. اما در شهر‌هایی مثل قزوین کمتر این روند پرورش بازیگران و معرفی آن‌ها به بدنه سینما و تلویزیون شکل گرفت. دلیل این مسئله چه بود؟
قزوین در آن سال‌ها یک شهر کوچک بود و به عنوان استان مطرح نبود و جمعیتش در حدود 300 هزار نفر بود. اما قضیه شیراز و مشهد با توجه به جمعیت و امکانات با شهر‌هایی مثل قزوین فرق می‌کرد. همین الان هم امکانات تئاتری قزوین در حد صفر است. درآن سال‌ها من و دو سه نفر بودیم که فعالیت‌های هنری و تئاتری داشتیم. همین چند نفر هم بعد‌ها تئاتر را رها کردند و رفتند سراغ شغل بازار.
بعد از چند سال با تقی مختار در «صبح خاکستر» وارد سینما شدید. این آشنایی چگونه شکل گرفت؟
در آن سال‌ها با تعدادی از دوستان مثل مهدی فخیم زاده، مسعود اسداللهی و رضا کرم رضایی جایی جمع می‌شدیم و فیلمنامه می‌نوشتیم.
چگونه با مهدی فخیم زاده آشنا شدید؟
فخیم زاده در دانشکده هنر‌های زیبا تحصیل می‌کرد و من در هنر‌های زیبا و در تئاتر فعالیت داشت. حمید سمندریان قرار بود در دانشگاه تئاتری را اجرا کند و من قبل از قبول شدن در دانشگاه مدام به آنجا می‌رفتم و، چون فوق دیپلم برق داشتم نمی‌توانستم در رشته هنری تحصیل کنم. با پیگیری من این سد شکسته شد و آدم‌های مثل برادرن کامکار و پرویز مشکاتیان بابت کارم با من دوست شدند. برای گرفتن مجوز اینکار خودم را روی ماشین فرخ پارسایی وزیر آموزش و پرورش انداختم و ماجرا را گفتم که دو سال است آمده‌ام تهران برای تحصیل در دانشگاه و با این چالش مواجه هستم. نامه‌ای نوشت و کارم برای امتحان دادن در دانشگاه در سال بعد درست شد. از بحث دور شدم و همانطوریکه گفتم حمید سمندریان در دانشکده تئاتر «کرگدن» را اجرا می‌کرد و دنبال کسی می‌گشت که دم در بیاستد و بلیط‌ها را چک کند و من این کار را قبول کردم و خودم را به عنوان یک مامور وظیفه شناس معرفی کردم. مهدی فخیم زاده در این نمایش بازی می‌کرد و من در پشت صحنه با او، پرویز صیاد و عزت الله انتظامی آشنا شدم.
آیا از مهدی فخیم زاده درخواست نکردید شما را به فیلم‌ها معرفی کند؟
نه، اهل این کار‌ها نیستم و در این پنجاه ساله دوران کاری‌ام هیچ وقت با رابطه و معرفی کسی کار نکردم.
بحث تقی مختار و حضورتان در «صبح خاکستر» چه روندی را طی کرد؟
در پشت صحنه سینما با تقی مختار آشنا شدم و در آن دوران فیلمنامه‌ای برای بهروز وثوقی نوشتم که برای ساخت به سرانجامی نرسید. تقی مختار در پیش تولید فیلم «صبح خاکستر» بود و ابتدا از من خواست که دستیارش بشوم. قبول کردم و کار شروع شد. در فیلمنامه نقش مکملی وجود داشت که یک بلیارد باز حرفه‌ای محسوب می‌شد و مختار از من خواست که این نقش را بازی کنم. نقش ویژگی‌های طنز داشت و چند باری که در سینما به همراه مردم فیلم را دیدم مردم با این شخصیت ارتباط برقرار کرده بودند.
برای ساخت فیلم اولتان در سینما به سراغ موضوع زندگی سیاهی لشکر‌ها رفتید. نقش غلامرضا سرکوب به عنوان تهیه کننده در ساخته شدن فیلم سرخپوست‌ها چگونه بود؟
گروه فیلمسازی از تهران به قزوین آمدند تا فیلم «قصاص» به کارگردانی نظام فاطمی را بسازند. ناصر ملک مطیعی و غلامرضا سرکوب از بازیگران فیلم بودند. فاطمی برای یکی از نقش‌های فرعی که شاگرد مغازه یک کاسبکار با بازی غلامرضا سرکوب بود می‌گشت. من مشغول تمرین تئاتر «افعی طلایی» در قزوین بودم که فاطمی و ملک مطیعی کار را دیدند و من را برای بازی در نقش دعوت کردند و به همین ترتیب با سرکوب آشنا شدم. ایشان مرد خوب و مهربان و محبوبی بود و استاد ایفای نقش‌های منفی بود. با ایشان در ارتباط بودم که در دفتر عباس شباویز با او همکاری داشت.
«سرخپوست‌ها» را با دشواری زیادی تولید کردید؟
عین امیر نادری که برای ساخت فیلم اولش متحمل چالش‌های زیادی شد برای من هم چنین اتفاقاتی رخ داد. برای شروع فیلمبرداری پولی نداشتیم و من دوستی در دانشگاه داشتم که عاشق بهروز وثوقی بود و صد هزار تومان داد که فیلم کلید بخورد.
سرکوب به عنوان تهیه کننده پولی به فیلم تزریق نکرد؟
نه، سرکوب در بحث دوبله فیلم به واسطه همسر دوبلورش کمک کرد که از دوبلور‌های درجه یک مثل ناصر طهماسب استفاده کنیم. برای گرفتن پروانه نمایش باید حتما نام کسی به عنوان تهیه کننده در تیتراژ فیلم ذکر می‌شد و به همین دلیل نام سرکوب در تیتراژ به عنوان تهیه کننده قید شد. البته بابت این فیلم چیزی از من و دوستم به عنوان سرمایه‌گذار نگرفت.
پرویز فنی‌زاده با توجه به اینکه شما کارگردان جوانی بودید. چگونه برای بازی در فیلم رضایت داد؟
پرویز فنی‌زاده برای بازی در «سرخپوست‌ها» 50 هزار تومان دستمزد گرفت. من صبح‌ها با ژیانم می‌رفتم دم منزلشان و می‌آوردم سر صحنه و کلی کار‌های دیگر که گفتنش صحیح نیست.
با توجه به همزمانی نمایش «سرخپوست‌ها» با انقلاب فیلم نتوانست به اندازه لیاقتش دیده شود؟
بد موقعی فیلم اکران شد و در تابستان و پاییز 57 که اوج درگیری‌ها بود. فیلم به هر حال موضوع و تم جذابی داشت. برای ساخت این فیلم کلی سختی کشیدم و بار تولید فیلم بر دوش من و فیلمبردار بود و دستیاری و طراحی در فیلم نداشتیم.
در بعد از انقلاب شما در کنار رضا رویگری، اکر عبدی، پسیانی و جبلی و خیلی‌های دیگر در مجموعه کودکانه «محله برو بیا» مجال دیده شدن پیدا کردید. روند شکل این کار به چه نحوی بود؟
کارگردان اصلی این سریال داریوش مودبیان بود و من دستیارشان بودم. ایده تیپ سازی چند تا بازیگران این کار ایده من بود و بعدا این بازیگران معروف شدند.
یکی از مهمترین کار‌های کارنامه کاری شما که مخاطب پسند و خیابان خلوت کن بود سریال ملودرام خانوادگی «آئینه» بود. این سریال بر اساس چه پروسه‌ای شکل گرفت؟
من شناخت کاملی از شرایط زیست خانوادگی دهه شصت بین خانواده‌های طبقه متوسط که شخصیت‌های این سریال بود داشتم. من همیشه از دوران تحصیل در پارک و کوچه و بازار با دستگاه ضبط صدای کوچکم حضور داشتم و صدای آدم‌ها را ضبط می‌کردم. در آن دوران به واسطه همکاری با ساخت چند تله تئاتر با زنده نام خانم پری صابری در تلویزیون وگروه فیلم و سریال رفت و آمد داشتم و چند تا نمایشنامه خارجی هم ترجمه کرده بودم. در آن زمان رئیس گروه معارف تلویزیون من را دعوت کرد که چند میان پرده را برای‌شان بسازم و دو متن ده دقیقه‌ای در اختیارم قرار داده شد و بعد از خواندنش احساس کردم که ظرفیت تبدیل شدن به یک فیلمنامه بلند برای ساخت سریال را دارد. با نویسنده شروع به کار کردیم و ایشان بر اساس ایده‌های من فیلمنامه را می‌نوشت و این فیلمنامه سریال «آئینه» شکل گرفت و متولد شد. این پروسه نوشتن فیلمنامه سه ماهی طول کشید و هر روز با نویسنده در ارتباط بودم و کار می‌کردیم. بعد از تصویب و برآورد بودجه در سازمان کار تصویربرداری سریال شروع شد.
نکته جالب سریال «آئینه» سوای ارزش‌های فیلمنامه‌اش که درست نوشته شده بود در بحث انتخاب بازیگران بود که از یک پدر و دختر واقعی (آشا و اسماعیل محرابی) در کست بازیگری مجموعه و یا حضور موفق جواد خدادادی، مهیمن و …. استفاده کردید؟
همه این بازیگران تحت نظارتم انتخاب شدند و گوهر خیراندیش که حالا من را نمی‌شناسد! تازه از شیراز آمده بود و با کودک خردسالش دنبال کار می‌گشتند و من انتخابش کردم. حتی از پسر دو سه ساله‌اش هم استفاده شد. «آئینه» محل معرفی زنده یاد جمشید اسماعیل‌خانی و گوهر خیراندیش به بازیگری در فیلم و سریال بود. این حکایت برای مرجانه گلچین هم وجود دارد و بازی در این سریال باعث شناخته شدنش شد.
یکی از چالش‌های دوران کاری شما عدم حضور شما در سریال همسران بود؟
سه چهار ماه برای این کار زحمت کشیدم و قرار بود در آن بازی و همچنین کارگردانی کنم که نشد و بهتر است دیگر سراغش نرویم.
در بحث بازیگری شما به خوبی در قالب شخصیت‌های باهوش، تا حدی شیرین و فرصت طلب با ویژگی‌هایی خاکستری در سریال‌هایی نظیر «خانه به دوش» ظاهر شدید. این نوع شخصیت‌ها را چگونه شکل دادید؟
با بیان برخی از واقعیت‌ها دوستان ناراحت می‌شوند. در حدود 34 فیلم سینمایی بازی کرده‌ام. هیچکدام از کارگردان‌های این فیلم‌ها به من نگفتند که چه کاری انجام بدهم و هرایده‌ای که درباره چگونگی ایفای نقشم مطرح می‌کردم قبولش می‌کردند.
این روال برای هر بازیگری بسیار حائز اهمیت است؟
بابتش ناراحتم. زیرا هر بازیگری در کارش اشکالاتی دارد که باید کارگردان رتوشش کند و با او در میان بگذارد. البته در «پرده آخر» واروژ کریم مسیحی تا حدی خلاف این رویه عمل کرد و همه چیز را جلوی دوربین می‌چید. اکثر بازیگران فعلی فقط دیالوگ حفظ می‌کنند و جلوی دوربین بیانش می‌کنند و کارگردان‌ها هم برایشان چندان بازی خوب و یا بد مطرح نیست.
شاید این کارگردان‌ها از سبقه کارگردانی شما و هدایت درست بازیگران توسط شما اطلاع داشتند و دستتان را در ارائه بازیتان باز می‌گذاشتند؟
این هم نظری است و اگر من تاییدش کنم آدم خود خواهی به نظر خواهم رسید.
برای ایفای نقش‌های‌تان چه شیوه‌ای را به کار می‌بندید؟
مرحله اول تحلیل نقش است. نکته این است که آدم بد مطلق و آدم خوب مطلق وجود ندارد. به قول ملویل «آدمیزاد بی‌گناه به دنیا می‌آید، اما طولی نمی‌کشد که نقش سیفدش رو به سیاهی و خاکستری شدن می‌رود.» من نقش‌های منفی را همیشه طوری بازی کرده‌ام که تماشاچی دوستم داشته باشد. دوستی می‌گفت موقع پخش سریال «خانه به دوش» برایش دیدن بازی من جذاب بود.
یکی از جذابیت‌های بازی شما هماهنگی خوب‌تان با حمید لولایی به عنوان یک آدم زود جوش و بدون سیاست و مقابله با شخصیت زیرک و باهوش شما بود که درام جذابی در «خانه به دوش» به وجود آورد؟
بله، این زحمات را به تنهایی برای بهتر شدن نقش انجام دادم. عاشق بازیگری هستم و خوب زیر و بمش را می‌شناسم. شناخت من از آدم‌های جامعه و شرایط زیست‌شان از خیلی‌ها در سینما بیشتر است.
شما سوای همکاری با رضا عطاران با مهران مدیری هم این تجربه را داشتید چرا این تجربه‌ها دوباره تکرار نشد؟
در حین همکاری با مدیری متوجه شدم هر چقدر سریال به جلو می‌رود نقش من و چند تای دیگر مثل مهین شهابی کمرنگ و کوتاه می‌شود و یک جور نقش سوم و چهارم در سریال شدیم. ماجرا را تذکر دادم و مدیری گفت درست می‌شود و دیدم که اتفاقی رخ نداد رفتم پیش تهیه‌کننده و گفتم که ما سیاهی لشکر که نیستیم و از گروه خداحافظی کردم و خانم شهابی هم همین کار را انجام داد. متاسفانه مدیری این اتفاق را فراموش نکرد و حتی در برنامه دورهمی من را دعوت نکرد.
انتظار داشتید که شما را برای حضور در دورهمی دعوت کند؟
انتظاری نداشتم و از این عدم دعوت خوشحالم.
برای عدم همکاری مجدد با رضا عطاران چه اتفاقی رخ داد؟
عطاران انسان و کارگردانی درجه یک و خوبی است و بعد از «خانه به دوش» دیگر سریال نساخت و رفت سینما و بازیگری و طبیعی هم بود، چون برای‌اش درآمد بیشتری داشت.
در پویا فیلم و همکاری با فرحبخش یک کمدی موفق به نام «پاک باخته» را داشتید که بر اساس یک فیلم قبل از انقلاب ساخته شد. چگونه برای کارگردانی این فیلم اقدام کردید؟
«پاکباخته» فیلم سفارشی بود…
یعنی علاقه‌ای به ساختنش نداشتید؟
مطلقا، فرحبخش به دفترش دعوتم کرد و طرح این کار را به من پیشنهاد داد و در آن زمان علاقه داشتم فیلم بسازم و بر اساس این شرایط ساختش را قبول کردم. فیلمنامه چند باری باز نویسی شد و در نهایت من فیلمنامه‌ای که سیروس الوند نوشته بود را ساختم. در جلسات مشترکی باتفاق الوند بازنویسی‌هایی انجام دادیم. سر صحنه دوباره تغییراتی دادم و فرحبخش معتقد است «پاکباخته» جزو کار‌های خوب دفترش است. در این میان نباید به سادگی از تدوین درست کامران قدکچیان عبور کرد.
زوج خمسه، اکبر عبدی هم درست و خوب در ساختار فیلم جا افتاده بود؟
اولین بار بود که این دو بازیگر رو به روی هم بازی می‌کردند. یکی از مشکلات فرحبخش این بود که این دو نفر با هم قهر بودند و این کار را برای من سخت می‌کرد و تلاش می‌کردم از صحنه‌های دو نفره کمتری از این دو در فیلم استفاده کنم.
در «جیب‌بر‌ها به بهشت نمی‌روند» در قالب یک رئیس باند کیف زنی که شخصیت خاکستری و زیرکی دارد بازی باندازه و درستی در مقابل خمسه و محب اهری ارائه کردید.
ابوالحسن داودی کارگردان موفقی در آن سال‌ها بود و در آن زمان تپل و مپل بودم و گریمم هم متفاوت بود. البته در این چند کاری که درباره‌اش بحث کردیم جزو بهترین بازی‌هایم نیست.
در کدام از فیلم‌ها بازی بهتری ارائه کردید؟
تله تئاتری به نام مالکوم ایکس که در سال 61 بازی کردم. در این تله فیلم نقش مالکوم ایکس را بازی کردم.
این روز‌ها چه می‌کنید؟
در آپارتمان 50 متری‌ام در قزوین روزگار می‌گذرانم و فیلم می‌بینم و در کوچه و خیابان با مردم معاشرت می‌کنم.
منبع: فرارو

لینک کوتاه:
https://www.kermanrasad.ir/Fa/News/661321/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

التعاون عربستان 2-2 تراکتور ایران؛ حذف تراکتور از لیگ قهرمانان در ضربات پنالتی

موسیقی کلاسیک با نوای ساز «ویولنسل»

دفاع «رجا نیوز» از «وزیر مجرم»!

یک گام بلند بشردوستانه برای حمایت از غیرنظامیان

آقای پزشیکان! باور داشته باشید که رئیس‌جمهور هستید

جنایت جنگی اسرائیل؛ غزه‌ی بدون برق بر لبه قحطی و تشنگی

«گزارش‌های پوچ و مهمل» در دولت رییسی

نفوذ خزنده آذربایجان به همسایه شرقی ایران

حذفی که اسرائیل را شادمان کرد

دامپزشکی کرمان کشف انبار گوشت نامتعارف را تکذیب کرد

کبوتران گنبکی به گنبد امام عشق رسیدند!

حواشی اولین نشست خبری احسان در قامت رئیس جدید فدراسیون دوومیدانی

10 حرکت برتر شب گذشته لیگ بسکتبال NBA

محمدرضا شایع: سیلی‌های زیادی در زندگی خورده‌ام

اجرای «خیال تو» از محسن یگانه در کنسرت بندرعباس

کاربران، «چت‌جی‌پی‌تی» را مضطرب کرده‌اند!

ماه‌گرفتگی پیش‌ رو بر کاوشگران قمر زمین چه تاثیری می‌گذارد؟

همکاری ربات‌های انسان‌نما با هوش مصنوعی Helix

نشست خبری مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان اردبیل با رسانه‌ها به مناسبت هفته بزرگداشت شهدا

آیین رونمایی از دو محصول بانک دی با حضور مهندس اوحدی برگزار شد

علی‌نژاد سخنگوی کمیته ملی المپیک شد

علی‌نژاد: الناز رکابی همیشه مورد حمایت کمیته ملی المپیک بود

لحظه برنده شدن 400 میلیون تومانی شرکت کننده صداتو

صدای آخرین شرکت کننده برنامه «صداتو» همه رو شگفت زده کرد!

شایع: نام همسرم را در گوشی «دلگرمی» سیو کرده‌ام

سنگ‌اندازی‌ها تا زمین خوردن پزشکیان ادامه خواهد داشت

یورش به یک تذکر

زمینگیر کردن پزشکیان، حمله به قالیباف

دورزدن مقامات با گزارش‌های «پوچ و مهمل»

متفکر آمریکایی: چه اشتباهاتی درباره ترامپ 2 کردم؟

مهمل‏‌بافی ادامه‏‌دار پتروشیمی‌ها و سکوت فولادی‌ها

کشف موجودی ناشناخته با شکلی عجیب/ دانشمندان شگفت‌زده شدند

انتشار گازهای گلخانه‌ای، آینده مدار پایینی زمین را تهدید می‌کند

اضافه شدن موی تای به بازی‌های آسیایی جوانان

دادگاه قرن: این 7 نفر متهم به قتل مارادونا شدند!‏

قضاوت بانوی ایرانی در مسابقات جهانی روئینگ

صدرنشینی رئال در رده‌بندی فوتبال باشگاهی جهان؛ صعود ایرانی‌ها

آوازخوانی زیبای محمد علیزاده در برنامه صداتو

جشن تولد مهیار، خواننده رپ در برنامه باضیا

بلایی که گزارش‌های پوچ و مهمل بر سر ایران آورد

الجزیره قطر؛ سانسورچی جنایت جولانی

علیه اصلاح طلبان رادیکال

ناقوس مرگ ناتو

واضح‌ترین تصویر از سیاره زهره که توسط کاوشگر آکاتسوکی ژاپن گرفته شده

فناوری پلاسمای سرد برای کاهش آلاینده‌های صنعتی توسعه می یابد

پیش‌ بینی برگزاری 18برنامه شاخص برای گرامیداشت هفته شهید در مازندران

سرمربی تیم ملی اسکی آلپاین بانوان مشخص شد

شایع: امسال کم کار بودم و سال دیگر آلبوم می‌دهم

داستان قهر مهیار و شایع خوانندگان رپ در برنامه علی ضیا

ابداع نسل جدید سلول‌های ایمنی برای مبارزه با سرطان