سرمقاله فرهیختگان/ چگونه «خطای محاسباتی ترامپ» را بههم بزنیم؟
مقالات
بزرگنمايي:
کرمان رصد - فرهیختگان / «چگونه «خطای محاسباتی ترامپ» را بههم بزنیم؟» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم مهدی خانعلیزاده است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
شخصیت غیرقابلپیشبینی رئیسجمهور جدید آمریکا باعث شده تا انجام یک بازی طراحیشده به منظور جلب نظر او برای پیشبرد برخی سناریوها، به یکی از روالهای همیشگی در میان اطرافیان دونالد ترامپ تبدیل شود؛ روندی که در دوره نخست ریاستجمهوری او آزمایش شد و حالا از روز اول برای ترامپِ نسخه2 هم در نظر گرفته شده است. بر همین اساس، بازخوانی روندی که نهایتاً منجر به ترور شهید قاسم سلیمانی در ماههای پایانی سال 1398 به دستور مستقیم رئیسجمهور ایالات متحده شد، میتواند ابزار مناسبی برای تحلیل روندهای کنونی و زمینهسازی برای تغییر در فضاسازیهای جریان غربی علیه کشورمان باشد.
پس از رویدادهای آبان 98 و اتفاقات تلخی که در کشورمان رخ داد، رسانههای آمریکایی با طراحی هدایتشده از سوی برخی سیاسیون – نظیر جرد کوشنر، داماد ترامپ – دست به انجام موجی از عملیات روانی علیه ایران زدند. خبرگزاری انگلیسی رویترز اولین جرقه را با انتشار خبر دروغ و بیمبنای «کشته شدن 1500 نفر در جریان حوادث آبان ماه» روشن کرد؛ خبری که خیلی زود مشخص شد منبع اطلاعاتی آن، گروهک تروریستی منافقین بوده است، اما نهایتاً تأثیر خود را بر فضای سیاسی آمریکا گذاشت. در گام بعد، برخی دیگر از رسانههای جریان اصلی غربی اقدام به انتشار روایتهای مخدوش و خیالی از ضعف ایران در مقابله با حوادث آبان ماه کردند؛ مطالبی نظیر اینکه مقامات ارشد ایران به شدت از این رویدادها ترسیدهاند و خواستار پوشاندن این ضعف با برخورد قهری نیروهای نظامی شدهاند که نهایتاً منجر به کشته شدن همان «1500 نفر خیالی» شده است.
در چنین بستری، اطرافیان رئیسجمهور وقت ایالات متحده توانستند او را مجاب کنند که ایران در وضعیت نامناسب و ضعیفی قرار دارد که میتوان یک ضربه بزرگ و جدی به آن وارد کرد؛ ضربهای در حد ترور فرمانده محبوب و پرنفوذ نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. درواقع اراده سیاسی ترامپ برای انجام این عملیات ترور، ناشی از فرایند و فضاسازی پیش از آن بود که ایران را ضعیف و در دفاع از خود ناتوان نمایش میداد. خاطراتی که از «جان بولتون» و «مایک پمپئو»، از اطرافیان آن زمان ترامپ، منتشر شده مؤید این مدعاست که از ابتدا برنامهای برای ترور شهید سلیمانی در دستور کار ترامپ قرار نداشته اما با چنین زمینهسازیای، نهایتاً او اقناع شده که دست به این اقدام بزند.
حالا پنج سال از آن ترور میگذرد و مجدداً همان سناریو روی میز سیاستمداران و رسانههای آمریکایی قرار گرفته است. از چند هفته پیش و درست زمانی که فرایند انتقال قدرت به صورت رسمی در کاخ سفید آغاز شد، گزاره «ایران ضعیف شده است» و «تهران در ضعیفترین وضعیت خود قرار دارد» به صورت مکرر و با حجم بسیار بالا در رسانههای جریان اصلی این کشور و همچنین از سوی سیاستمداران هر دو حزب، پمپاژ شده است. همزمان با این پروژه و این بار در سطح اروپایی، گزارهای تحت عنوان «تلاش ایران برای دستیابی به بمب اتمی» از سوی رسانهها مطرح شده است؛ تا جایی که حتی یکی از خبرنگاران غربی به نقل از مقامات اروپایی مدعی شد که در آخرین جلسه گفتوگوی ایران با کشورهای اروپایی، این مسئله از سوی مقامات ایرانی مطرح شده است؛ ادعایی که البته واقعیت نداشت و از سوی مقامات کشورمان تکذیب شد.
درواقع، پازل جدید ضدایرانی برای تحریک ترامپ به اقدام علیه ایران دو محور اصلی دارد: اول، توصیف ایران در وضعیت ضعف و دوم، تلاش ایران برای جبران این ضعف با اقدام به تولید سلاح اتمی. این وضعیت به طور جدی در دو ماه اخیر، صحنهپردازی شده تا «اقدام نظامی علیه ایران» به عنوان یک گزاره معتبر روی میز رئیسجمهور جدید ایالات متحده قرار بگیرد تا ترامپ در راستای روحیه شخصی و غیرقابل پیشبینی خود احتمالاً از آن استفاده کند. صحبتهای روز گذشته رهبر انقلاب نیز مؤید این مدعاست که طرف غربی به دنبال زمینهسازی برای اجرای چنین سناریویی – فارغ از موفقیت یا ناکامی آن – است؛ جایی که ایشان به صورت صریح و مستقیم رئیسجمهور آمریکا را خطاب قرار دادند و گفتند: «آن متوهم خیالباف اعلام کرد که ایران ضعیف شده؛ آینده نشان خواهد داد چه کسی ضعیف شده است. صدام هم به خیال اینکه ایران ضعیف شده، حمله را شروع کرد. ریگان نیز به تصور ضعف ایران، آن کمکهای آنچنانی را به رژیم صدام انجام داد. آنها و دهها متوهم دیگر به درک واصل شدند و جمهوری اسلامی روزبهروز رشد پیدا کرد.»
در چنین شرایطی، راهکاری که باید به قید فوریت در دستورکار مقامات کشورمان قرار بگیرد، برهم زدن هر دو تصویری است که تلاش میشود تا بر ایرانِ امروز منطبق شود؛ یعنی هم با انجام برخی اقدامات، گزاره تضعیف قدرت ایران باطل شده و هم از ایجاد فضای اجماع بینالمللی در مسئله پرونده هستهای کشورمان جلوگیری شود.
باید توجه داشت که با توجه به وضعیت کنونی دولت جدید آمریکا و قوت مضاعف آن نسبت به دور اول ترامپ – به دلیل مسائل داخلی این کشور؛ ازجمله همراهی مطلق مجلس نمایندگان و مجلس سنا و همچنین دیوان عالی – احتمالاً تلاش میشود تا این مسئله و این سناریو با سرعت بیشتری به سرانجام برسد. به همین دلیل باید انجام رویکردهایی در زمینه تغییر در خطای محاسباتی طرف آمریکایی را به سرعت و در زمان کوتاه انجام داد تا منافع ملی ایران تأمین شود. بر همین مبناست که برخی اقدامات نظیر همکاری با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس – نظیر عربستان و امارات – میتواند در اولویت دستگاه دیپلماسی کشورمان باشد تا از این طریق، انگارههای واقعی بر گزارههای خیالی واشنگتن غلبه پیدا کند.
-
پنجشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۱:۵۴
-
۹ بازديد
-
-
کرمان رصد
لینک کوتاه:
https://www.kermanrasad.ir/Fa/News/695645/