سرمقاله شرق/ سخنرانیهای رئیسجمهور
مقالات
بزرگنمايي:
کرمان رصد - شرق / «سخنرانیهای رئیسجمهور» عنوان یادداشت روز در روزنامه شرق به قلم کیومرث اشتریان است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
دونالد ترامپ رئیسجمهوری است که زیاد، بیقاعده و گاهی نیندیشیده سخن میگوید. سخنرانیها، ژستها و موضعگیریهای متعدد او، گاه به خودشیفتگی و تبرج تعبیر میشود. جلوهگری و خودنمایی آفت بزرگی برای یک رئیسجمهور است. از ترامپ که بگذریم، اغلب رؤسای جمهور کشورها بهصورت روزمره و درباره همه چیز سخنرانی نمیکنند و هر روز بخشهای مهم خبری سخنرانیهای آنان را پوشش نمیدهند. یک «مقام رسمی» دیگر خودش نیست و نیازمند از «خود» گذشتن است. باید از خویشتن و از نفس خود و از جلوهگری که ممکن است به اشکال گوناگونی تجلی یابد، گذر کند. نمیتواند بداههگویی کند یا بیحسابوکتاب سخن بگوید. رسانههای عمومی سبب شدهاند که یک مقام به صد جلوه تماشا شود و به هزار گونه روایت شود. از اینرو اگر هرروزه به میدان سخن درآید، سخت است که نقص وی از چشم خلایق پنهان بماند. همه ما آدمیان نقصهایی داریم، اما نقص یک رئیس در نظرگاه عوام به عیب او تعبیر میشود. عیب یک رئیس از لحاظ تربیتی بازتاب مخربی در جامعه دارد از اینرو «عیب پوشیده بِه تا بر آفتاب رسوایی برنیفتد».
یک رئیسجمهور باید استراتژی گفتاری و گفتمانی داشته باشد؛ یعنی آنکه نظریهای برای اداره کشور داشته باشد و این نظریه را به مفاهیم و منظومهای گفتاری تبدیل کند و آن را به اشکال گوناگون و مبتنی بر وظایف بخشهای مختلف بیان کند، البته بدون آنکه ملالآور و تکراری باشد. «منظومه معنایی» ابزار رئیسجمهور برای متقاعدسازی و برانگیزندگی خلق است. مثلا اگر علاقهمند به عدالت است باید بر فهم و تفسیر روشنی از عدالت تکیه کند و آن را بر بخشهای کارگری و کارفرمایی و کارمندی و مدنی و سیاسی انطباق دهد تا تفسیر خود از عدالت را بر دستگاه عظیم اجرائی تحت امرش جاری و ساری کند. بنابراین، سخنرانی رئیسجمهور بداههسرایی نیست، بلکه دارای یک دستگاه موسیقایی و معنایی مشخصی است. سخن رئیسجمهور بیش از هر چیز رنگ فرهنگ دارد نه آهنگ جنگ؛ سازنده است نه آشوبنده.
بازار ![]()
سخنرانی یک رئیسجمهور بخشی از اجرای سیاست است. سیاستها برای آنکه اجرائی شوند، بایستی بر بدنه دیوانسالاری و در میان مردمان ترویج و تفهیم شوند والا در اجرا با موانع مفهومی مواجه میشوند؛ لذا افکار عمومی را با خود برای اجرای یک سیاست هماهنگ میکند. یک بخش مهم از مخاطبان رئیسجمهور، دستگاه اداری تحت امر خود او است. رئیسجمهور گرفتاریها و ضعفهای اداری دستگاه خود را از این طریق جبران میکند.
پیام ضعف و استیصال بدترین پیامی است که یک رئیسجمهور میتواند به جامعه منتقل کند. رئیسجمهورِ مستأصل، رئیسجمهوری بازنده است. او تجلی قدرت عمومی است و این باید از سخنان اقتدارآمیز او هویدا باشد. رویکرد امیدبخشی باید در قالب «راهحلیابی» به عموم مردم منتقل شود نه اینکه با عباراتی کلی، تکراری و شعاری بخواهد به جامعه امید واهی بدهد. بخش دیگری از مخاطبان یک رئیسجمهور، مخالفان و مانعتراشان هستند که البته استراتژیهای گوناگونی بسته به نوع آنها باید در پیش گرفته شود. برای برنامهریزی گفتاری بایستی سنخشناسی از آنان داشته باشد و برای هر گروهی به تناسب، «گنجینه»ای از مفاهیم یا «زرادخانه»ای از عبارات در انبان داشته باشد. حساب آنان را که قابلیت گفتوگو و مفاهمه و مصالحه اجتماعی-سیاسی دارند، از آنان که از اساس در پی گفتوگو و مصالحه نیستند، جدا کند و استراتژیهای گفتاری با ترکیبی از واژگان مفهومی (از گنجینه تا زرادخانه) را درباره آنان به اجرا گذارد.
منظومه معنایی» برای آنکه به گفتمانی عمومی تبدیل شود باید قدرت فکری و نظری داشته باشد؛ سخنرانی بیمایه، فطیر است. از همین رو است که به رؤسای جمهور پیشنهاد میشود یک تیم امین و حرفهای از نظریهپردازان در اطرافشان باشد و نه تهیمغزانی که در عمرشان یک کتاب در ادبیات و فلسفه و علوم اجتماعی نخواندهاند. این منظومه معنایی اگر پربار باشد، میتوان آن را بهصورت «دارکوبی» به عرصه عمومی درآورد؛ یعنی به مناسبتهای گوناگون گُلِ پردهنشینِ ایده را به گلاب بازاریِ سخن تبدیل کرد.
فرانکلین روزولت در زمانه رکود بزرگ اقتصادی یک استراتژی گفتاری مشخص داشت که حول مفاهیم «امید»، «بازسازی» و «اتحاد ملی» شکل گرفته بود. جمله معروف او چنین است: «تنها چیزی که باید از آن بترسیم، خود ترس است». سخنرانیهای او بداهه نبودند؛ تیمی از مشاوران حرفهای متنها را آماده میکردند تا پیامها همراستا با استراتژی کلان باشند. او از تکرار شعارگونه پرهیز میکرد و بهجای آن، راهحلهای عملی را با زبانی فرهنگی و امیدبخش ارائه میداد. نمونه دیگر آبراهام لینکن است که در زمان جنگ داخلی آمریکا (1861-1865) با چالش حفظ اتحادیه آمریکایی و پایان بردهداری روبهرو شد. گفتمان لینکن حول مفاهیم «اتحاد»، «آزادی» و «اخلاق انسانی» متمرکز بود. یک سخنرانی معروف او تنها در 272 کلمه یکی از قدرتمندترین نمونههای استراتژی گفتاری است که با عبارت «دولتی از مردم، توسط مردم، برای مردم» یک منظومه معنایی خلق کرد که هدفش بازتعریف دموکراسی و توجیه ادامه جنگ بود. او جنگ را نهفقط یک نزاع نظامی، بلکه یک آزمون اخلاقی برای ملت نشان داد. یک رئیسجمهور به همه موضوعات اشراف ندارد، از اینرو گوش فرادادن به سخنان مشاوران امین را باید یک وظیفه قطعی بداند. برای اطمینان، او باید از مشاورانی که با یکدیگر اختلافنظر دارند بهرهبرداری کند و خود به «مدیریت دانش» آنان اهتمام ورزد. مدیریت دانش دانشمندان (که خود ممکن است نظرات متفاوتی داشته باشند) یک امر حیاتی برای رئیسجمهور است. در چنین صورتی است که یک رئیسجمهور میتواند از خطر اسارت فکری برهد. بهویژه رئیسجمهور باید از دوستان و اطرافیان مستبد خود دوری کند و آنها را دایرمدار حوزه فکری خود نکند. او باید بداند که مردمان در محضر بدخویان و بدبینان پروای سخن دارند و به مستبدان در اطراف خود میدان ندهد.
رؤسای جمهور معمولا به اسارت حلقههای فکری، سیاسی و امنیتی درمیآیند. راه گریز این است که رئیسجمهور اطراف خود را نسبت به آزادیهای کارشناسی و اختلافنظرهای حرفهای ایمن کند و تضمین بخشد. اینها مستلزم معماری حرفهای اطراف یک رئیسجمهور است.
نتیجه آنکه به این امور باید خردمندانه اندیشید نه اینکه آن را به دست تصادف و اتفاق یا عوامزدگی افراد سپرد. البته گاهی گوش یک رئیسجمهور مهمتر از زبان اوست.
-
يکشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۱:۳۵
-
۱۱ بازديد
-

-
کرمان رصد
لینک کوتاه:
https://www.kermanrasad.ir/Fa/News/706698/