فهرست بلند قلدریهای آمریکا و بدعهدیهای اروپا
مقالات
بزرگنمايي:
کرمان رصد - کیهان /متن پیش رو در کیهان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
یکی از ترجیعبندهای بسیاری از مسائل بینالمللی و سیاست خارجی ایران در طی سالیان پس از انقلاب شکوهمند اسلامی، قلدری آمریکایی و بدعهدی و در عین حال بیخاصیتی اروپا بالاخص سه کشور شاخص اروپای غربی در قبال ایران بود. این قلدری آمریکایی و بدعهدی اروپایی یکی از محورهای مهم سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر ایشان با کارگزاران نظام بود که نگاهی به سابقه آن میتواند از سوءتفسیرها و سادهاندیشیها در مسائل سیاست خارجی جلوگیری کند.
سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار با کارگزاران نظام در ماه مبارک رمضان، به پایانی بر مسیر فریبانگیز ترامپ و دولتمردان جدید آمریکا و همچنین مواضع وقیحانه اروپاییها و به خصوص سه کشور تروئیکای اروپایی(انگلیس،آلمان و فرانسه) بدل گشت.
در شرایطی که وقاحت اروپاییها در ماههای اخیر مسیری رو به رشد به خود گرفته بود و این دسته از کشورها بدون در نظر گرفتن بیتفاوتی خود نسبت به تعهداتشان در برجام، ایران را هدف هجمههای خود قرار میدادند و در موقعیتی که در سایه برخی از موضعگیریهای اشتباه و ارسال سیگنالهای مثبت در دولت، دولتمردان آمریکا چه در ماههای پایانی بایدن و چه در زمان دولت ترامپ اقدام به وضع تحریمهای بیشتر و افزایش فشار بر کشورمان کردهاند، این سخنان رهبری به نوبه خود توانست مهر پایانی بر آمال واهی غربیها در تسلیم ایران در برابر زیادهخواهیهای آنان و همچنین رویکردی در داخل کشور باشد که به شکل خودآگاه و ناخودآگاه به ضلعی دیگر از تاثیرگذاری آمریکا و اروپا بدل گشتهاند.
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، با ابراز خرسندی از فعال بودن وزارت امور خارجه و تأکید بر گسترش تعامل با همسایگان و دیگر کشورها، گفتند:«بعضی دولتها و شخصیتهای قلدر خارجی اصرار به مذاکره میکنند در حالی که هدف آنها از مذاکره حل مسائل نیست بلکه از مذاکره به دنبال تحکّم و تحمیل مسائل مورد نظرشان هستند که اگر طرف مقابل قبول کرد چه بهتر، اما اگر قبول نکرد، جنجال راه بیندازند و او را به ترک مذاکره متهم کنند.»
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: «مسئله آنها فقط مسئله هستهای نیست، بلکه مذاکره برای آنها راه و مسیری برای طرح توقعات جدید از جمله در زمینه امکانات دفاعی و تواناییهای بینالمللی و بیان انتظاراتی از این قبیل است که فلان کار را نکنید، با فلان کس دیدار نکنید، برد موشک را از فلان قدر بیشتر نکنید که قطعاً این موارد از طرف ایران پذیرفته و برآورده نمیشود.»
ایشان هدف طرف مقابل از تکرار مذاکره را ایجاد فشار در افکار عمومی دانستند و گفتند: «میخواهند در افکار عمومی تردید ایجاد کنند که چرا با وجود اعلام آمادگی آنها برای مذاکره، ما حاضر به مذاکره نیستیم در حالی که هدف آنها مذاکره نیست بلکه تحکّم و تحمیل است.»
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای با اشاره به اعلامیه سه کشور اروپایی مبنی بر عمل نکردن ایران به تعهدات هستهای خود در برجام، خاطرنشان کردند: «باید از آنها سؤال شود مگر شما به تعهدات خود در برجام عمل کردید؟ آنها از روز اول به تعهد خود عمل نکردند و پس از خروج آمریکا از برجام نیز با وجود قولهایی که برای جبران آن دادند، دو بار زیر قول خود زدند.»
بازار ![]()
قلدری آمریکایی
از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 57 تاکنون، آمریکا بارها و بارها سیاستهای خصمانه، فشارهای اقتصادی، تهدیدهای نظامی و اقدامات مداخلهجویانه علیه ایران اتخاذ کرده است. این سیاستها که به وضوح نشاندهنده تلاش آمریکا برای ضربه زدن به استقلال و پیشرفت ایران است، شامل موارد متعددی است که در ادامه به برخی از مهمترین آنها اشاره میکنیم:
حمایت از کودتا و تجزیهطلبان: آمریکا از همان ابتدای انقلاب، به حمایت از گروههای معاند و تجزیهطلب پرداخت و با تأمین مالی و تسلیحاتی این گروهها، تلاش کرد ثبات ایران را به خطر بیندازد. نمونه بارز این اقدامات، حمایت از گروهکهای تروریستی نظیر منافقین بود که با انجام عملیاتهای تروریستی، جان هزاران ایرانی را گرفتند. همچنین، آمریکا از شورشهای قومیتی در استانهای مرزی ایران حمایت کرد تا کشور را به سوی ناآرامی و تجزیه سوق دهد.
تحریمهای اقتصادی و فشار حداکثری: آمریکا با وضع تحریمهای گسترده و یکجانبه علیه ایران، تلاش کرد اقتصاد کشور را تحت فشار قرار داده و مردم را با مشکلات معیشتی روبهرو کند. این تحریمها بخشهای مختلفی چون نفت، بانکداری، تجارت، پزشکی و فناوری را هدف قرار داد. حتی در اوج بحرانهای انسانی همچون همهگیری ویروس کرونا، آمریکا با تحریم دارو و تجهیزات پزشکی، سلامت مردم را به خطر انداخت و از هیچ تلاشی برای افزایش فشار بر مردم ایران دریغ نکرد.
حمایت از صدام در جنگ تحمیلی: در طول هشت سال دفاع مقدس، آمریکا بهصورت آشکار و پنهان از رژیم بعث عراق حمایت کرد و با ارائه اطلاعات جاسوسی، تجهیزات نظامی و کمکهای مالی، به دشمن ایران قدرت بخشید. آمریکا اطلاعات دقیق ماهوارهای از مواضع نیروهای ایرانی را در اختیار صدام قرار داد و با تأمین سلاحهای شیمیایی، زمینه ارتکاب جنایتهای جنگی علیه مردم ایران را فراهم کرد. حتی پس از پایان جنگ، آمریکا با حمایت از عراق در مجامع بینالمللی، مانع از محاکمه صدام بهخاطر جنایاتش شد.
حمله به هواپیمای مسافربری ایران: در سال 1367، ناو جنگی وینسنس آمریکا هواپیمای مسافربری ایران را در خلیجفارس هدف قرار داد که منجر به شهادت 290 مسافر بیگناه شد. این اقدام که در آبهای بینالمللی صورت گرفت، یک جنایت آشکار و نقض حقوق بشر بود. با این حال، آمریکا نهتنها عذرخواهی نکرد، بلکه فرمانده ناو وینسنس را مورد تقدیر قرار داد و این جنایت را توجیه کرد.
فشارهای دیپلماتیک و رسانهای: آمریکا با استفاده از نفوذ خود در سازمانهای بینالمللی و رسانههای جهانی، همواره سعی کرده چهره ایران را مخدوش کند و ایران را بهعنوان یک کشور حامی تروریسم معرفی نماید. در این راستا، با تبلیغات گسترده و اطلاعات نادرست، افکار عمومی جهان را علیه ایران تحریک کرده و تلاش کرده ایران را منزوی سازد.
ترور دانشمندان هستهای: طی سالهای اخیر، آمریکا با همکاری رژیم صهیونیستی، دست به ترور دانشمندان هستهای ایران زد تا پیشرفتهای علمی کشور را متوقف کند. شهیدانی چون دکتر مجید شهریاری، دکتر مصطفی احمدیروشن و دکتر محسن فخریزاده، قربانی این توطئههای ناجوانمردانه شدند. این ترورها که نقض آشکار قوانین بینالمللی است، نشان از عزم دشمنان ایران برای جلوگیری از توسعه علمی و فناوری کشور دارد.
نقش در اغتشاشات داخلی: آمریکا بارها از طریق شبکههای ماهوارهای و فضای مجازی، به تحریک و حمایت از ناآرامیهای داخلی پرداخته و تلاش کرده فضای کشور را ناامن و ناآرام نشان دهد. این حمایتها شامل تأمین مالی گروههای مخالف، آموزشهای خرابکارانه و جنگ روانی رسانهای است که هدف آن ایجاد تفرقه و آشوب در جامعه ایران است.
خرابکاریهای سایبری: حملات سایبری نظیر ویروس استاکسنت که تأسیسات هستهای ایران را هدف قرار داد، نمونهای از جنگهای نوین آمریکا علیه ایران است. این ویروس که با همکاری رژیم صهیونیستی طراحی شده بود، باعث خسارت به تجهیزات صنعتی ایران شد و نشاندهنده استفاده آمریکا از ابزارهای دیجیتال برای تخریب زیرساختهای حیاتی کشور است.
ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی: در سال 1398، آمریکا با اقدامی جنایتکارانه، سردار پرافتخار ایران، حاج قاسم سلیمانی را در خاک عراق ترور کرد، که این اقدام نقض آشکار قوانین بینالمللی بود. سردار سلیمانی که نقش بیبدیلی در مبارزه با گروههای تروریستی نظیر داعش داشت، بهعنوان نماد مقاومت در منطقه شناخته میشد و ترور او واکنشهای گسترده جهانی را برانگیخت.
تهدیدها و تحریمهای مداوم: حتی پس از توافق برجام، آمریکا با خروج یکجانبه از این توافق بینالمللی، نشان داد که هیچگاه به تعهدات خود پایبند نیست و همچنان به سیاست فشار حداکثری ادامه میدهد. این خروج، منجر به بازگشت تحریمهای شدیدتر شد و تلاشهای دیپلماتیک برای حلوفصل مسائل را به شکست کشاند. سیاستهای خصمانه آمریکا پس از برجام، نشاندهنده بیاعتنایی این کشور به توافقات بینالمللی و حقوق ملتها است.
اینها تنها بخشی از سیاستهای خصمانه و قلدریهای آمریکا علیه ایران است که نشاندهنده دشمنی دیرینه و آشکار آن با استقلال، پیشرفت و عزت مردم ایران است. آمریکا همچنان با ادامه این سیاستها، تلاش میکند ایران را تحت فشار قرار داده و مانع از رشد و توسعه این کشور شود.
بیخاصیتی اروپایی
در دنیای امروز، دیگر نمیتوان به اروپا بهعنوان یک بازیگر مستقل در عرصه جهانی نگریست. کشورهای اروپایی، بهویژه کشورهای شاخص اروپای غربی، در عمل نه تنها هیچ نقشی مستقل و جدای از ایالات متحده در سیاستهای جهانی ایفا نمیکنند، بلکه بهوضوح شاهد آن هستیم که خود را در سایه آمریکا قرار دادهاند و هیچگونه ارادهای مستقل از این قدرت جهانی از خود نشان نمیدهند.
در طول دهههای اخیر، کشورهای اروپایی همواره به تبعیت از سیاستهای آمریکا در مسائل جهانی پرداختهاند و هرگز نتوانستهاند در کنار آمریکا یک قطب جدی و قدرتمند در سیاست بینالملل تشکیل دهند. این روند بهویژه در بحرانهای اخیر جهانی به وضوح نمایان شده است. از دخالتهای نظامی در خاورمیانه گرفته تا موضوعات اقتصادی و تجاری، همواره نقش اصلی و تصمیمگیرنده به آمریکا تعلق داشته و اروپا تنها در حد یک پیرو و همراه در این روندها قرار گرفته است.
این در حالی است که در دنیای امروز، قدرتهای نوظهور و غیرغربی بهویژه چین، روسیه و هند در حال بازی کردن نقشهایی مستقل و با ارادهای قویتر در سطح جهانی هستند. این کشورها نه تنها خود را از وابستگی به آمریکا رها کردهاند بلکه با توجه به ظرفیتهای اقتصادی، سیاسی و نظامی خود بهطور فزایندهای در حال تشکیل ائتلافهای مستقل و قدرتهای جهانی هستند. در همین حال، کشورهای اروپایی همچنان در حال پیروی از سیاستهای واشنگتن هستند و هیچگونه ابتکار عمل مستقلی از خود نشان نمیدهند.
یکی از نمونههای بارز بیخاصیتی اروپا، بهویژه در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران و برجام است. پس از خروج یکجانبه آمریکا از توافق هستهای، کشورهای اروپایی بهوضوح نشان دادند که در عمل هیچ تعهد و ارادهای برای پشتیبانی از ایران در برابر فشارهای آمریکا ندارند. وعدههای اروپاییها در قبال ایران و تلاش برای حفظ برجام بدون حضور آمریکا، بهسرعت به نتیجهای نرسید و کشورهای اروپایی هیچگونه اقدامی مؤثر و معناداری در راستای منافع ایران انجام ندادند. این بیعملی و بیخاصیتی اروپاییها ثابت کرد که در دنیای جدید، آنها نمیتوانند بهعنوان یک شریک قابلاعتماد برای ایران در هیچگونه مذاکره یا توافق بینالمللی محسوب شوند.
نتیجهگیری اینکه اروپا، بهویژه کشورهای اروپای غربی، در دنیای امروز دیگر نقش مستقلی در سیاستهای جهانی ندارند و تنها در کنار آمریکا در روندها و بحرانهای جهانی ظاهر میشوند. این در حالی است که قدرتهای نوظهور غیرغربی در حال شکلدهی به نظم جدید جهانی هستند و اروپا باید بداند که در عرصههای مختلف جهانی، نباید بیش از این خود را در سایه آمریکا پنهان کند.
از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 تاکنون، رفتار اروپا نسبت به ایران نشاندهنده یک کارنامه سراسر بیاعتمادی، بدعهدی و عدم وفای به تعهدات است. اروپا که همواره در شعارهای خود دم از دیپلماسی و احترام به توافقات بینالمللی میزند، در عمل نشان داده است که منافع آمریکا و اسرائیل را بر هر اصل اخلاقی و قانونی ترجیح میدهد. نگاهی به کارنامه چهلوچند ساله اروپا، بهویژه در تعامل با جمهوری اسلامی ایران، تصویر روشنی از سیاستهای مزورانه و عهدشکنی مکرر آنها ارائه میدهد.
یکی از اولین نمونههای این بدعهدی، حمایت اروپا از صدام در جنگ تحمیلی علیه ایران بود. کشورهای اروپایی با فروش تسلیحات و ارائه اطلاعات به رژیم بعث عراق، به روشنی نشان دادند که در برابر استقلال و اقتدار ایران، حاضر به زیر پا گذاشتن تمامی اصول انسانی و بینالمللی هستند. حمایت مالی و نظامی گسترده اروپا از صدام، به طولانیتر شدن جنگ و وارد آمدن خسارات عظیم به ایران انجامید، و این رفتارها هیچگاه از سوی اروپا جبران یا حتی بهدرستی اذعان نشد.
پس از پایان جنگ، در دهه 70 و 80 شمسی، مذاکرات و تعاملات اقتصادی ایران با اروپا نیز با بدعهدی همراه بود. بسیاری از قراردادهای تجاری و اقتصادی که با کشورهای اروپایی بسته شد، یا اجرائی نشدند یا با بهانهتراشیهای گوناگون به تعویق افتادند. اروپا در این سالها همواره تحت فشار آمریکا، تعهدات خود را نسبت به ایران نادیده گرفت و عملاً شریک استراتژیک واشنگتن در فشار حداکثری علیه ایران بود.
گفتوگوهای انتقادی نیز فصل دیگری از رفتار غیرصادقانه اروپا در قبال ایران است. این مذاکرات که با ادعای بررسی مسائل سیاسی انجام میشد، در عمل به ابزاری برای اعمال فشار و تحمیل خواستههای غرب بر ایران تبدیل شد. اروپا با نادیده گرفتن دستاوردهای ایران در زمینه حقوق بشر و توسعه داخلی، همواره با دیدی یکجانبه و مغرضانه، به دنبال پیشبرد اهداف سیاسی خود در پوشش مذاکرات دیپلماتیک بوده است.
پیمان بروکسل و بیانیه سعدآباد نیز از دیگر نمونههای بدعهدی اروپا هستند. در بیانیه سعدآباد، ایران با پذیرش تعلیق موقت فعالیتهای هستهای خود، حسن نیت خود را نشان داد، اما اروپا با وقتکشی و ارائه وعدههای بیسرانجام، هیچگاه گام عملی در رفع تحریمها یا بهبود روابط اقتصادی برنداشت. پیمان بروکسل نیز که قرار بود زمینه همکاریهای گستردهتر را فراهم کند، بهدلیل کارشکنیهای مداوم اروپا به نتیجه مطلوب نرسید.
نمونه بارز دیگری از این رفتار، توافق هستهای برجام است. ایران با حسن نیت و بر اساس مفاد این توافق، بسیاری از فعالیتهای صلحآمیز هستهای خود را محدود کرد، اما در مقابل اروپا هیچیک از تعهدات اقتصادی خود را انجام نداد. وعدههایی همچون راهاندازی کانال مالی اینستکس، که قرار بود تحریمهای یکجانبه آمریکا را دور بزند، هیچگاه به نتیجه نرسید و تنها به ابزاری برای وقتکشی و فریب افکار عمومی تبدیل شد.
حتی در مواردی که ایران بهطور کامل به تعهدات خود عمل کرد، اروپا نهتنها از انجام وظایفش سر باز زد، بلکه در هماهنگی کامل با آمریکا به تشدید تحریمها و فشارهای اقتصادی علیه ایران کمک کرد. موضعگیریهای دوگانه اروپا در قبال مسائل حقوق بشر، حمایت آنها از گروههای تروریستی و پناه دادن به عناصر ضدانقلاب نیز گواه دیگری بر نفاق و بدعهدی دیرینه آنهاست.
امروز و در شرایطی که ملت ایران با وجود همه فشارها همچنان بر آرمانهای انقلاب اسلامی پایبند است، اروپا همچنان به سیاستهای خصمانه خود ادامه میدهد. کارنامه سیاه اروپا در تعامل با ایران نشان میدهد که برای این قدرتهای استعماری، حقوق ملتها و احترام به توافقات بینالمللی چیزی جز ابزاری برای پیشبرد منافع سیاسی و اقتصادیشان نیست. این بدعهدیها تنها عزم ملت ایران را برای مقاومت و ایستادگی بیشتر کرده و بر بیاعتمادی عمیق به وعدههای پوشالی غرب میافزاید.
-
دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۳:۳۴
-
۹ بازديد
-

-
کرمان رصد
لینک کوتاه:
https://www.kermanrasad.ir/Fa/News/705046/