کرمان رصد

آخرين مطالب

زنی با تی‌شرت صورتی بر فراز برج‌های ارگ بم! اجتماعي

زنی با تی‌شرت صورتی بر فراز برج‌های ارگ بم!
  بزرگنمايي:

کرمان رصد -

کرمان رصد

احسان رستمی پور در کجارو نوشت: زوج ایرانی و آلمانی پنجاه سال پیش مسیری را در زندگی طی کردند که حالا عاشقان زیادی دارد و رویایی بسیاری از آدم‌هاست؛ مسافر دائم جاده‌ها شدن.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
زنی با تی‌شرت صورتی بر فراز برج‌های ارگ بم نشسته و خیره به عظمت این دژ تاریخی است. عکسی که سال‌ها پیش در فضای مجازی فارسی‌زبان‌ها دست به دست شد، چشم‌ها را غرق تصویری از ارگ بم پیش از زلزله آن هم از نمایی متفاوت کرد؛ اما این عکس کلیدی بود برای جست‌و‌جوی زنی که در قاب عکس نشسته است؛ به امید یافتن عکس‌های بیشتری از ایران آن دوره. جستن در معجزه اینترنت همیشه با شگفتی‌ همراه است و همین زن پیراهن‌صورتی ناگهان پروین نام می‌گیرد و زندگی پنجاه سال پیشش آدم را می‌کشد میان قصه‌ای عجیب از یک زندگی متفاوت در روزگاری دور.

کرمان رصد

حالا دیدن آدم‌ها و زوج‌هایی که قید خانه ثابت را می‌زنند و بر چهارچرخه‌ای متحرک ساکن دائم جاده‌ها می‌شوند، حتی در ایران دیگر آن‌قدر عجیب نیست. حالا حتی این سرخوشی زیستن در لحظه هم در حال د‌مده شدن است و چیزهای دیگری رواج پیدا می‌کنند. این رهایی از مکان و قیدهایش البته سبقه دیرینه‌تر دارد و در ینگه‌دنیا، دهه‌ها پیش مد شده و هنوز در جریان است. فارغ از نگاه انتقادی احتمالی به این وضعیت زیست، آن قدیمی‌ترهایی که اسب زین کردند و در این مسیر تاختند، انگار خلوص بیشتری داشتند و از اداهای مرسوم روزگار ما دور بودند. حالا تصور کنید زوجی ایرانی و آلمانی دهه پنجاه شمسی با خودرو خود مسافر این مسیر شدند تا دنیا را بگردند و صبح‌ها و غروب‌ها، مناظری را تجربه کنند که انسان کارمند شهرنشین از دیدنشان محروم است. «پروین دانشفر» و «کلاوس کوموس» از این دست آدم‌ها بودند، با قصه‌ و خاطراتی عجیب از سال‌ها یله در شناخته‌ها و ناشناخته‌ها.
برای پروین و کلاوس

کرمان رصد

گوشه و کنار خاک گرفته اینترنت را که به‌دنبال عکس‌های تاریخی جست‌وجو کنی، همیشه چیزی برای کشف شدن وجود دارد. گاهی آدم به خود می‌آید و می‌بیند روبرویش ده‌ها صفحه با صدها قصه و عکس باز است. قصه پروین و کلاوس پنج سال پیش از میان همین صفحه‌ها پیدا و از میان وبلاگشان قطعه قطعه پازل زندگی‌شان کنار هم چیده شد. جستجو ردپایی برای گفت‌وگو با زن ایرانی جهانگرد و متفاوت نشان داد که پروین و کلاوس بیش از 12 سال است که وبلاگ و صفحات خود را به‌روز نکرده‌اند و احتمالا دیگر نمی‌شود پیداشان کرد یا از دیگرانی سرنوشتشان را پرسید؛ این دومی را هم می‌شود با کمی اطمینان گفت. پیام‌های تسلیت زیر آخرین پست وبلاگ آن‌ها به تاریخ اوت 2012 نشان می‌دهد که کلاوس دیگر مسافر این جهان نیست و همسفرش، پروین را پس از دهه‌ها سفر و ماجراجویی تنها گذاشته است. پس از این پیام‌های تسلیت‌ها و یک جواب کوتاه پروین مربوط به سال 2013 میلادی، دیگر ردی از آن‌ها نیست.
پروین و کلاوس در بخش معرفی وبلاگشان، خود را از نسل بومرز می‌‌دانند، نسلی پر نوزاد از روزگار انفجار جمعیت پس از پایان جنگ جهانی دوم. این تنها سر نخ از سن و سال‌ آن‌هاست. همان جا نوشته‌اند که آن‌ها فرزندی ندارند و تاکید کرده‌‌اند «بچه در این سیاره به‌اندازه کافی وجود دارد».
پروین در آلمان فیزیک خوانده و کلاوس مهندسی. این دو به روایت خودشان زمانی با هم آشنا شدند که کلاوس در حال آماده‌سازی یک نمایشگاه عکس بود و پروین از راه می‌رسد تا بهترین عکس کلاوس را بخرد. پروین از او می‌خواهد که عکس را برایش بفرستد و اسم و آدرسش با مداد ابرو روی تکه کاغذی می‌نویسد و به دست کلاوس می‌دهد. کلاوس 40 سال بعد در یادداشت‌هایش یادآورد می‌شود که پروین هرگز پول آن عکس را به او نداده؛ اما روزگار با آن عکس قصه دیگری برای آن‌ها داشته است.
در بریده روزنامه‌ای به تاریخ نامشخص، مطلبی درباره پروین و کلاوس به ضمیمه عکس خندانی از آن دو به‌همراه کامیون بنزشان، این‌طور آمده است:
دور دنیا در هشتاد روز برای پروین و کلاوس کافی نبوده است و آن‌ها برنامه‌ریزی کردند تا 10 سال صرف گشتن دور دنیا کنند.
کلاوس در این گفت‌وگو خود و پروین را شبیه «معتادان سفر» معرفی کرده است. میان عکس‌هایش می‌توان دید این زوج زندگی خود را سوار بر هر چهارچرخه جذابی که حالا خوراک اینستاگرام و عکس‌های پینترستی است، جاری کرده‌اند؛ از فولکس واگن‌های کلاسیک تا مینی‌بوس بنز، کاروان‌های بزرگ و با امکانات، آمبولانسی که تبدیل به کمپر کردند و حتی کامیون بنز. پروین و کلاوس را باید از نخستین رهروان معاصر راهی دانست که حالا چند زوج با شرایط مشابه در ایران و خارج در آن پیش می‌روند.
هر چند باید ریشه‌های مشترک این رهروان را هم در نظر گرفت. کلاوس نوشته‌هایش را از زمان آشنایی با پروین آغاز می‌کند؛ نوشته‌هایی که نامه‌های دستنویس بدون مخاطب بودند؛ اما گاهی نسخه‌های کپی کاربنی این نوشته‌ها از ماجراجویی‌ها و سفرهای آن‌ها برای دوستانشان نیز فرستاده شده است. نوشته‌هایی که کلاوس سال‌ها بعد در 2011 میلادی همه را به‌همراه عکس‌هایش جمع ‌آوری می‌کند تا روی وبلاگی قرار دهد که در دسترس همه باشد. شاید اگر آن روزگاران اینستاگرامی در دسترس بود، پروین و کلاوس را هم به راهی می‌کشاند که بیشتر لایک و فالوور جمع کنند.
یک بیت از غزل حافظ پشت یک مینی‌بوس بنز خاک گرفته در ناکجا آبادی از کویر همراه با مردی در حال بررسی لاستیک‌های ماشین، دومین عکسی بود که پس از جستجو برای یافتن عکاس ارگ بم پیدا شد. همان ابتدای دیدن آن عکس، آن شعر خاک گرفته پشت مینی‌بوس که رسمی همه‌گیر بین اهالی جاده است، خبر از پیوندی با عکاس و صاحبان عکس می‌داد:
قصه از تک عکس ارگ بم آغاز شده بود و حالا هرچه پیش می‌رفت جالب‌تر می‌شد؛ عکسی که ده‌ها صفحه و خبرگزاری با تیترهای هیجان‌انگیز «عکسی دیده نشده از ارگ تاریخی» منتشر کرده اما هیچ‌کدام نه اسمی از پروین و کلاوس برده بودند و احتمالا نه خبری از داستان‌ و حضور آن‌ها داشتند.
آن عکس اما روایت جذابی در خود دارد که همه‌اش را کلاوس در یک پست وبلاگشان تعریف کرده است؛ داستانی که ما را بیشتر به میان زندگی این زوج متفاوت می‌برد و همسفر مسیر عجیب آن‌ها از آلمان به ایران در دهه 50 شمسی می‌کند. سال‌های که پروین و کلاوس بارها جاده‌های بین آلمان و ایران را با حضور خود فرش کردند.
فرش، این تار و پود اسرارآمیز ایرانی به بخشی از زندگی پروین و کلاوس پیوند خورده و 50 سال بعد و کیلومترها دورتر کلیدی شده بود برای کشف آن‌ها. نقش و نگار فرش ایرانی آن‌قدر دلفریب است که کلاوس آلمانی هرگز فکر نمی‌کرده روزی بتواند پا روی یک اثر هنری بگذارد و جیبش هم اجازه نمی‌داد که حتی یک قطعه از آن را برای خود داشته باشد. نخستین سیر و سفر به ایران با وجود اینکه جز بی‌پولی، خیال و تماشای فرش را عایدش کرده، اما تار و پود ذهنش دیگر با نقش‌های کاشان، کرمان، اصفهان و کتیبه فرش‌ها حسابی پیوند خورده بود. دیگر گسستن از این خیال که می‌توانند فرش بار مینی‌بوس کنند، تا آلمان ببرند، پولی به جیب بزنند و بیشتر و بیشتر سفر بروند، امکان‌پذیر نبود.
در نخستین سفر به ایران ساعت‌ها در بازارها وقت می‌گذراندم، مسحور فرش‌های عجیب و غریب می‌شدم. این هنر تاریخی که ایران به آن شهرت دارد، مرا به‌شدت مجذوب کرده بود. در سفر اول نتوانستیم هیچ فرشی بخریم، چون پولی نداشتیم و من هم بسیار بی‌قرار و مشغول خیال‌پردازی در مورد ماجراجویی‌های دیوانه‌وار در کشورهای دور بودم. اما پس از بازگشت از سفر اول دور دنیا، هرچند ورشکسته ولی بسیار مشتاق دوباره به ایران رفتیم، پول قرض کردیم و برای خرید فرش از ایران و فروش آن در آلمان اقدام کردیم.
کلاوس این‌ها را در خاطرات خود نوشته و بعد اضافه کرده است که به‌سرعت او و پروین در این کار مهارت پیدا کردند و دیگر سراغ فرش‌ با نقش‌های مرسوم نبودند؛ چشم می‌چرخانند تا خاص‌ترین‌ها را پیدا کنند:
به سراغ فرش‌های عجیب و غریب با زیبایی‌شناختی منحصربه‌فرد رفتیم.گاهی نه‌تنها از تجربه بصری بلکه از لمس آن‌ها نیز لذت می‌بردم. فرش‌های بزرگ، ضخیم و سنگینی که می‌توانستند یک اتاق را به‌شکل فوق‌العاده نقش زنند؛ هرگز حتی در خواب هم نمی‌دیدم که خانه‌ای داشته باشم که بتوانم یکی از آن‌ها را استفاده کنم؛ اما اکنون می‌توانستم همه آن‌ها را بخرم و روی آن‌ها غلت بخورم؛ این فوق‌العاده بود.
فرش‌های قدیمی ایرانی مثل باخ هستند و فرش‌های جدیدتر مثل بتهوون؛ این توصیف را کلاوس پس از گرفتاری با افسون فرش‌های ایران از آن‌ها کرده است.
اما جز پروین، فرش و تاریخ چیزهای دیگری هم از ایران در ذهن کلاوس مانده بود که بعدتر در نوشته‌هایش از آن یاد می‌کند. او در سفر به فرانسه پس از مواجهه با میوه موردعلاقه‌اش، انجیر بنفش مخملی، تصویری از آن ثبت کرده و زیرش نوشته است که البته بهترین تجربه‌اش از خوردن انجیر مربوط به ایران بوده و تولد 40 سالگی‌اش، 40 انجیر از پروین هدیه گرفته و اجازه داشته است همه را بخورد. جای دیگر از جادوگری ایرانیان نوشته است؛ از پختن برنج. کاری که کلاوس معتقد بود ایرانی‌ها به بهترین شکل و روش موجود آن را انجام می‌دهد و شبیه جادوگری است.
رهاورد سفر آن‌ها به ایران جز فرش، عکس‌هایی است که کلاوس و پروین از این سفر برداشتند؛ همان عکس‌هایی که سال‌ها بعد کلیدی برای کشف قصه این زوج ماجراجو می‌شود. آن‌ها تجربه مفصلی از سفرهای خود به ایران به دست آوردند؛ به‌عنوان مثال متوجه قیمت ارزان گازوئیل در ایران شدند؛ بنابراین با جا دادن یک باک بزرگ‌تر و پر کردن هر چیزی که امکان ذخیره گازوییل داشت، مسیر پنج هزار کیلومتری ایران به آلمان را تنها با یکبار سوختگیری در ایران و با هزینه 30 دلار طی کردند؛ البته با تحمل بوی دائمی گازوییل در تمام طول سفر!
پروین و کلاوس همچون عشاق جاده‌ها بارها و بارها با انواع وسیله‌های چهارچرخی که خودشان تجهیز و آماده کردند، مسافر شهرهای دور و نقطه‌های ناشناخته شدند. حتی آنچه امروز آن را «شهوت کلبه» می‌نامیم، آن زمان به جان آن‌ها افتاده تا بروند در کلبه چوبی وسط ناکجا آبادی در آمریکا بدون برق و امکانات ساکن شوند و از تجربه اینکه تا دوردست‌ها هیچ‌چیز و هیچ‌کس نیست، لذت ببرند. کلاوس در پایان سفرنامه ایرانش که مربوط به دهه 50 شمسی است، پایان‌بندی‌ای بر یک فصل هیجان‌انگیز زندگی‌شان می‌آورد و می‌نویسد:
اواخر دهه 70 میلادی به آلمان برگشتیم. تصمیم گرفتیم مدتی را طبق قوانین بازی کنیم؛ پس ساکن شدیم، کاری را شروع کردیم تا پول دربیاوریم و البته از فروش فرش‌های گنجینه خود پول بیشتری هم در آوردیم.

کرمان رصد

اما کسی که لذت جاری شدن در جاده‌ها را چشیده باشد، هرگز آن را رها نمی‌کند. پروین و کلاوس سال‌ها بعد، پس از بازنشستگی پروین، به جاده زدند و ماجراجویی‌ها خود را از آنجایی که رها کرده بودند، از سر گرفتند و دوباره مسافر دور دنیا شدند.

لینک کوتاه:
https://www.kermanrasad.ir/Fa/News/682676/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

نقشه شامی اردوغان برای سرزمین‌های شمالی ایران؟

فارن افرز مطرح کرد: وضعیت خطرناک جدید خاورمیانه

بومرنگی که به دست جوانان سوری افتاد

در آینده نزدیک نقش پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه در تولید نظامات اسلامی آشکار خواهد شد

انتشار بیش از 50 اثر پژوهشی ثمره سه دهه فعالیت علمی گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه

مسیر توسعه زیرساخت‌های شهری و ارتقای کیفیت با مولدسازی محقق می‌شود

زمین کج شد!

شومینه‌های چوب‌سوز مدرن؛ فاجعه‌ای برای سلامتی

آزمایش جالب فیزیک پدیده تشدید

اداره جهان توسط چند ذره

استاندار کرمان: تسهیل سرمایه‌گذاری و رفع موانع تولید، کلید رونق اقتصادی کرمان است

تاکید بر تشکیل ستاد مرکزی شاهد و ایثارگر وزارت ورزش و جوانان

سفر مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان اردبیل به شهرستان خلخال

جزئیات تشییع و تدفین پیکر مطهر 2 شهید گمنام در کرمان

ورود استقلالی‌ها به ورزشگاه شهر قدس برای دیدار مقابل مس کرمان

ترکیب استقلال برای بازی مقابل مس کرمان

رامین رضاییان دیدار استقلال مقابل مس کرمان را از دست داد

ترکیب استقلال برای دیدار مقابل مس کرمان اعلام شد

ترکیب استقلال برابر مس کرمان اعلام شد/ رضاییان بازی را از دست داد

ترکیب استقلال مقابل مس کرمان

ره پویان عشق و مقاومت در کرمان گرد هم آمدند

اعلام ترکیب استقلال به دو شوک بزرگ

رامین رضاییان با استقلال به شهر قدس نرفت؛ غیبت شماره 10 آبی برابر مس کرمان

اعلام ترکیب استقلال با دو شوک بزرگ

علت غیبت رضاییان در دیدار استقلال - مس

افتتاح 470 پروژه آموزشی طی سه سال گذشته در کرمان

مصرف 30 میلیون متر مکعب گاز در استان کرمان

اورژانس تهران: مخالف برگزاری دیدار استقلال – مس کرمان هستیم

زمان دیدار سپاهان و پرسپولیس و استقلال و گل‌گهر تغییر کرد

اعلام ترکیب استقلال برای دیدار با مس کرمان

ترکیب استقلال برابر مس کرمان

استقلال – مس کرمان؛ ترکیب رسمی

نمایشگاه خلوت دستاوردهای پژوهش و فناوری کرمان

تجلیل از پژوهشگران و فناوران برتر استان کرمان

واکنش تند اورژانس تهران به برگزاری این فوتبال در هوای آلوده

ویدیو| ورزشگاه بدون تماشاگر شهدای شهر قدس، پیش از دیدار استقلال و مس کرمان

ترکیب رسمی استقلال در بازی امروز مقابل مس کرمان

ستاره استقلال بازی با مس کرمان را از دست داد

برپایی نمایشگاه ویژه شب یلدا و روز مادر قم

ترکیب استقلال در دیدار با مس کرمان

مخالفت اورژانس تهران با برگزاری بازی استقلال

اعلام ترکیب استقلال و مس کرمان

عکس/ پوستر مس کرمان برای دیدار مقابل استقلال

تغییرات مهم موسیمانه برای دیدار جام حذفی استقلال

جام حذفی| استقلال 0-0 مس کرمان (نیمه اول)

توان ماهواره‌بر سیمرغ ‌به 500 کیلوگرم ارتقا خواهد یافت

استقلال با چند تغییر بزرگ به مصاف مس رفت

فرسودگی 75 درصدی ناوگان تاکسیرانی شهر کرمان/ ضرورت توجه مسئولین

حاشیه‌های پیش از دیدار استقلال و مس کرمان

ترکیب استقلال در مقابل مس کرمان مشخص شد