کرمان رصد - اطلاعات / «روابط بینالمللی در سال 1403 پیوستگیها و گسستها» عنوان یادداشت روز در روزنامه اطلاعات به قلم سید محمدکاظم سجادپور است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
سال 1403 هجری شمسی به پایان میرسد و بهاری نو در مقابل ماست. پایانها، گاه ارزیابیها و بازبینیها و همچنین نگاه بر آنچه پیشروست میباشند. روابط بینالمللی در سال 1403 چگونه قابل ارزیابی است و افق جهان سیاست در آینده پیشرو چگونه به نظر میرسد؟
«پیوستگیها»، «یکپارچگیها» و «گسستها» میتوانند مفاهیم گویایی برای روشن کردن پیچیدگیهای روابط بینالمللی در گذشته نزدیک و آینده پیشرو باشند. قبل از ورود به اصل بحث ابتدا باید روشن روشن شود که مقصود از روابط بینالمللی چیست؟ روابط بینالمللی، به عنوان رشتهای علمی در منظومه گسترده علوم سیاسی و همچنین به عنوان حوزهای عملی در پهنای حکمرانی، با محوریت توجه به قدرت در سطح ماورای ملی، سه موضوع را مد نظر قرار میدهد: «کنشگران یا دارندگان قدرت»، «چگونگی کنش و واکنش بین کنشگران» و «سامانه و نظم حاکم بر محیط کنش و واکنش بین کنشگران».
در خصوص کنشگران باید گفت هرچند که دولتها، مهمترین کنشگران روابط بینالمللیاند، اما آنها، تنها دارندگان قدرت نیستند و کنشگران متعددی مشغول و مؤثر در امر سیاسی بینالمللیاند. در زمینه چگونگی کنش بین کنشگران، باید به دو پدیده کنشهای مثبت یعنی همکاری و کنشهای منفی یعنی جنگ و منازعه توجه داشت و منظور از محیط کنش، نظام و سلسله مراتب قدرت در سطح جهانی است. در همه این سه عرصه، در سال 1403 جهان شاهد پیوستگیهای جدی بود؟ در مواردی یکپارچگیهای مشاهده شده و البته گسستهای قابل ملاحظهای را میتوان دید.در سال 1403، در حوزۀ کنشگران جهانی، پیوستگیهای قابل توجهی وجود داشت. تعداد کنشگران، بطور پیوستهای افزایش یافت. از حماس در خاورمیانه گرفته تا ماسک در ایالات متحده، و از دولتهای معظم گرفته تا افراد عادی، تنوع و تکثر کنشگری در روابط بینالمللی، تداوم یافت و به نظر میرسد، روز به روز، این تنوع کنشگری، ادامه یابد. همچنین شاهد تداوم کنشگری قدرتهای بزرگ بودنم. هرچند که جنوب جهانی، به مرور ابراز وجود بیشتری کرد، آمریکا، روسیه، چین و اتحادیه اروپایی، مؤثرترین کنشگران بینالمللی بودند.کنشهای منفی و مثبت هم تداوم داشتند. دو جنگ غزه و اوکراین، در کنار دهها منازعه دیگر که در گوشه و کنار جهان وجود دارد، تداوم یافتند. هرکدام از منازعات و جنگها، منجمله دو جنگ متفاوت غزه و اوکراین، بازتاب تداوم کشمکشهای ریشهدار و متداوم میباشند.
جنگ غزه در پرتو تداوم پروژه صهیونیستی اشغال سرزمین فسلطین در حدود یک قرن و نیم گذشته قابل تجزیه و تحلیل است و منازعه مسکو و کیف نیز تداوم کشمکش درون اسلاوی از یک سو و تنش غرب و شرق را نشان میدهد و بر همین منوال منازعات دیگر را باید در تداوم تاریخی خود مورد شناسایی قرار داد.
بازار
![]()
در سطح نظام بینالمللی هم ترکیبی از تمایل به تداوم باشگاه محدود اندیشی در تعیین سرنوشت جهانی از یک سو و فشار برای باز کردن نظام مدیریت بینالمللی بودیم. آمریکا در مرحله اول و بعد از روسیه و چین، تمایل به محدود نگاه داشتن این باشگاه بین خود داشته و دارند و از سوی دیگر، فشار برای دموکراتیزه کردن تصمیمگیریهای جهانی تداوم دارد. آنچه که در شناسایی پیوستها و تداومها، پیش از بقیه در سال 1403، برجسته به نظر میرسید، تداوم نقش تکنولوژی به عنوان عاملی بیش از حد سرنوشتساز بود. تکنولوژی، مخصوصاً هوش مصنوعی، نشان داد که اثرگذاری در پدیدههای جهانی، مخصوصاً جنگ و صلح را بیش از حد تصور دارد. هوش مصنوعی ماهیت جنگها را دگرگون ساخته است. بهطور کلی تکنولوژی، در عرصه ارتباطات، جهان را در سال 1403 بیش از گذشته بههم نزدیک کرد. آنچه که بواسطه کارآیی ارتباطی تکنولوژی، همراه با شجاعت خبرنگاران، از غزه، در دسترس مردم جهان قرار گرفت، نوعی یکپارچگی فراگیر و همگانی در گوشه و کنار گیتی در محکومیت رژیم صهیونیستی ایجاد کرد که بیتردید بیسابقه است رژیم صهیونیستی و پشتیبانان غربی آن، نشان دادند که هیچ محدودیت سیاسی، اخلاقی و هنجاری در کشتار مردم بیدفاع و زنان و کودکان ندارند. یکپارچگی در این حوزه، مرهون رشد تکنولوژی ارتباطات و گستردگی شبکههای اجتماعی بود. این یکپارچگی در جانبداری از حقوق انسانی، پدیدهای جدی بود و هست .تداومها، همچنان در نیاز به نهاد کهن دیپلماسی، خود را نشان داد. آتشبس غزه، در کنار مقاومت بینظیر فلسطینیها، نشان داد که نهایتاً دیپلماسی، که یکی از پایدارترین نهادهای اجتماعی زندگی بشر از هزاران سال تاکنون است، برای پایان دادن به منازعات ضروری میباشد. بر همین منوال افق ایجاد شده برای آتشبس در جنگ اوکراین، در پرتو فعال شدن نهاد دیپلماسی است.
اما روابط بینالمللی در سال 1403 با گسستهای عمیقی نیز روبرو بود. گسستهای بینالمللی، عمدتاً در پی گسستهای داخلی در درون جوامع گوناگون رخ داد که عمدهترین آنها در ایالات متحده بود. برآمدن ترامپ در آمریکا، نه فقط گسست داخلی در آن کشور، بلکه به مهمترین گسست در تاریخ روابط بینالمللی معاصر منجر شد. دونالد ترامپ که قرار بود به خاطر ارتکاب جرم به زندان برود، سر از کاخ سفید درآورد و ترکیب شگفتانگیز از بازگشت به سیاستهای کهن استعماری الحاق سرزمین، جنگ تجاری و تعرفهای، و قلدرمنشی در مناسبات بینالمللی را به نمایش گذاشت. بی شک، با توجه به وضعیت جهانی آمریکا، ترامپ، زلزلههایی را بوجود آورده که اثرات جدی بر سرنوشت آن کشور از درون و بیرون خواهد گذاشت. هر چند که دستور کار اولیه او، متمرکز بر ایجاد تغییرات جدی در روندها و حتی ساختارهای داخلی در آمریکاست ولی اثرات او بر روابط بینالمللی، پر دامنه است.
بر این منوال سال 1404 هم ترکیبی از تداومها و تغییرات خواهد بود منازعات کهن، شکافهای ساختاری و تنشهای هنجاری ادامه خواهند یافت و آلیاژی از کنشهای مثبت و منفی در عرصه بینالملل ی مشاهده خواهد شد. اما در این ترکیب، تکثر و تنوع کنشگران حائز اهمیت است کنشگران رنگارنگ و متنوعند و در این فضا، یک کنشگر نمیتواند، هرچه میخواهد را تحقق بخشد. سال 1404 سال پرماجرایی خواهد بود. هرچه هست، باید امیدوار بود که علیرغم همه نوسانات، امید به بهبود و کنشهای مثبت را باید حفظ کرد. امید، بُعدی از کنشگری انسانها و جوامع انسانی است که جایگزینی ندارد. امیدوار به رحمت حق هستیم و امیدوار به لطف الهی برای روابط بینالمللی بهتر در سال پیشرو.
http://www.kerman-online.ir/fa/News/707096/سرمقاله-اطلاعات--روابط-بینالمللی-در-سال-1403-پیوستگیها-و-گسستها