کرمان رصد - وطن امروز / «8 مارس و حکایت نگاه ارتجاعی به زن» عنوان یادداشت روز در روزنامه وطن امروز به قلم رها عبداللهی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
آگهی تلویزیونی یکی از پلتفرمهای فروش اینترنتی که سال گذشته منتشر شد، میزانسن سولهای بزرگ بود که زنان و مردان کارگر بستههای کالا را از روی نوار نقاله برمیدارند و در چرخدستیهای بزرگ میچینند. نمای بعدی زنی است که در حالی که لبخند روی لب دارد، با سختی چرخدستی را هل میدهد و به سمت ماشین میبرد. لحظهای بعد، موقعیت خیابان است. همان زن را پشت فرمان وانتبار میبینیم. هوا بارانی و ماشین خراب است. زن با همان لبخند و سختی توأمان، ماشین را راه میاندازد و بالاخره بسته را به دست مشتری میرساند.
این آگهی تلویزیونی در ظاهر تصویر زنی است که در ساحت فردی قدرتمند و مستقل و در ساحت اجتماعی شادیآفرین است اما باطن آن یک ارتجاع است؛ ارتجاعی به قرن نوزدهم میلادی و اتفاقی که در غرب، سرنوشت زن و خانواده را دستخوش مخاطرات جدی کرد.
قرن 19 میلادی در اروپا انقلاب صنعتی رخ داد و ماشینهای بخار و کارخانجات عظیم مثل قارچ یکی یکی در شهرها سبز میشدند. حرص و طمع تولید هرچه بیشتر، سرمایهداران را به عنوان متولیان تولید در انقلاب صنعتی واداشت تا در رقابت با یکدیگر به دنبال جذب هرچه بیشتر نیروی کار باشند و حتی زنان و کودکان را هم به عنوان نیروی کار ارزان به کارخانهها بکشانند. البته این اتفاق خیلی هم ساده نبود. زنان همیشه در خانه بودند و حتی اشتغالشان به کارهایی چون پارچهبافی، در خانهها و پای دستگاههای ساده بود تا هم به امورات خانه مشغول باشند، هم به معیشت خانه کمک کنند اما زمینه نگاه تحقیرآمیز به زن و نادیدهانگاری شأن و حقوق او در خانه، فرصت مناسبی به دست تبلیغاتچیهای سرمایهداری داد تا با شعارهای جذاب او را به کارخانهها بکشانند.
حالا زنی که تا پیش از آن از حقوق اولیه خود در خانه محروم بود - چه رسد به حقوق اجتماعی مثل حق رای و اعتراض- شعارهای زیبایی درباره حقوق مالکیت و آزادی و برابری جنسیتی میشنید. همین شعارها بود که خیلی زود زنان زیادی را در اروپا و آمریکای شمالی پای ماشین کارخانجات بزرگ نساجی نشاند. آنان میتوانستند برای خودشان درآمد داشته باشند و این حق به رسمیت شناخته میشد. همچنین با حضور در کارخانهها احساس هویت جمعی را تجربه کنند که تا پیش از آن تجربه نکرده بودند. ظاهرا فوقالعاده بود اما کمکم باطن هولناک آن خود را نشان داد. زنان برای انجام کارهای مشابه، اغلب نصف یا کمتر از مردان دستمزد میگرفتند. آنها ساعات طولانی، گاهی اوقات تا 14 ساعت در روز، تحت شرایط خطرناک و ناسالم کار میکردند و با آزار جسمی و جنسی ناظران و کارفرمایان مرد مواجه بودند. زنان حتی درباره شرایط کاری یا دستمزد خود توان اظهارنظر نداشتند. همچنین از آنها انتظار میرفت پس از یک روز طاقتفرسا در کارخانه، به وظایف خانهداری خود نیز رسیدگی کنند.
بازار
![]()
همین شرایط رنجآور، جرقه نخستین جنبشهای زنانه را به وجود آورد. تومارهای اعتراضی و اعتصابها در مقابل استثمار نظام سرمایهداری بود که 8 مارس یا همان روز جهانی زن را به وجود آورد. 8 مارس سالگرد سوزاندن 129 کارگر معترض زن در کارخانه نساجی نیویورک در سال 1907 میلادی توسط همان سرمایهداران است.
نقش اجتماعی زن موضوعی است که نه نظام سرمایهداری حاضر شد از دریچه منافع زنان به آن نگاه کند و نه فمینیسم به عنوان مولود ظلم نظام سرمایهداری به زنان توانست ابعاد آن را درست ببیند. فمینیستها شأن زن را در رقابت با مردان در کسب همه جایگاهها دانسته و طبیعتا نقشهای مادری و خانهداری را مانع این رقابت معرفی میکنند. آنان پس از زندان دانستن خانه، تا آنجا پیش رفتند که تمام روابط و ضوابط خانوادگی و قوانین و محدودیتهای عرفی و شرعی و اخلاقی چون پوشش، محددیت روابط جنسی و منع سقط جنین را هم زندانهای دیگر زن معرفی کردند و از رهاورد این نگاه غلط همه چیز زن از جمله مأمنی به نام خانواده را از او گرفتند و زنی تنها و خسته و رنجکشیده تحویل جهان دادند؛ چیزی که در آمارهای ظلم و تجاوز و ناامنی زنان در اروپا و آمریکا هر روز در خبرها مشاهده میکنیم.
ما در اسلام نگاه جامع و رو به جلویی نسبت به حضور اجتماعی زنان داریم اما متاسفانه اعتماد به نفس بیان صریح آن را نداریم. در این نوشتار مروری فارغ از ملاحظات و تعارفات به این دیدگاه پیشرفته و زنمدارانه خواهیم داشت.
در فرهنگ اسلامی، زنان و مردان به یک اندازه از کرامت انسانی بهرمند بوده و مسؤولیتهای انسانی در اجتماع بشری دارند.
نگاه اسلام این است که زن و مرد از لحاظ ارزشهای انسانی برابرند: اِنَّ المُسلِمینَ وَالمُسلِماتِ وَالمُؤمِنینَ وَالمُؤمِناتِ وَالقانِتینَ وَالقانِتاتِ وَالصادِقینَ وَالصّادِقاتِ وَالصابِرینَ وَالصّابِرات...؛ مرد مسلمان و زن مسلمان درباره ارزشهای الهی و انسانی هیچ تفاوتی با هم ندارند. برای آنان وظایف مشترکی هم تشریع شده که مربوط به جامعه است؛ مثل وظیفه امر به معروف و نهی از منکر یا وظیفه خدمت به خلق یا وظیفه جهاد فیسبیلالله که برای هر کدام به شیوهای امر شده. در کنار این وظایف مشترک، هر کدام وظایف اختصاصی خود را نیز دارند که ساختمان روحی و جسمیشان بر اساس ادای آن وظایف خلق شده و همینها منشأ تفاوتهای زن و مرد است. در راستای این تقسیم وظایف، مرد مدیر خانوادهاش و زن مدیر و بزرگ خانهاش است. بر همین اساس اسلام اصلیترین نقش زن را خانهداری میداند و مسؤولیت بزرگ تأمین آرامش خانه را به عهده او گذارده است. در این رابطه 3 نکته قابل ذکر و تذکر است.
اول- خانهداری را میتوان یک بار در تقابل با شاغل بودن (مرکز آمار ایران) تعریف کرد که معنای معروف آن نزد افکار عمومی است و یک بار به معنای زن متعهد و ملتزم به خانه (اقبالی، 1401) که مفهوم اصیل آن را بهتر میرساند. پس خانهداری به معنای خانهنشینی نیست، بلکه به معنای اصالت دادن به خانه در عین فعالیت در عرصههای مختلف جامعه است. باید محوریت و اساس بودن نقش زن در خانواده رعایت شود، چرا که اگر زن در خانه کمرنگ شود، هیچ چیز جایگزین آن نمیشود. مثلا مادری، نقشی است که اگر زن به عهده نگیرد، هیچکس قادر به انجام آن نیست. ناگفته پیداست، مادری فقط به معنای حمل و زایمان نیست و پرورش فرزند بیش از پدر بر عهده مادر است. اگر زن بخواهد به فعالیت علمی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی خارج از خانه بپردازد، در صورت حفظ اصالت و محوریت نقشهایش در خانه هیچ منعی وجود ندارد.
دوم- فعالیت بیرون از خانه نباید با حفظ ریحانگی منافات داشته باشد. در فقه اسلام زن میتواند در قبال کار خانه درخواست دستمزد کند. یعنی هیچ الزامی برای انجام کارهایی که به آن خانهداری گفته میشود برای زن وجود ندارد. همچنین هیچ منعی برای مشغولیت او به فعالیت علمی، اقتصادی و حتی سیاسی - اجتماعی نیست اما در روایت حضرت امیرالمومنین علیهالسلام یک شرط مهم ذکر شده و آن مراقبت از ریحانگی است. ایشان میفرمایند: إنّ المَرأَه ریحانَه و لَیسَت بِقَهرَمانَه؛ زن گل لطیف است، نه کارگزار. ایفای نقشهای مهمی که در دستگاه خلقت به عهده زنان گذاشته شده، یعنی ایجاد سکینه (آرامش) در خانواده و مادری کردن، وابسته به حفظ ریحانگی او است. خدشه به ریحانگی زن؛ چه در خانه و چه در جامعه، تعادل امور طبیعی جهان را بر هم میزند.
یافتههای پژوهشی نشان میدهد زنان شاغل دارای افسردگی و اضطراب بالاتری نسبت به زنان خانهدار هستند. (داوود و حبیب، 2018) همچنین رویدادهای استرسزا در بین زنان شاغل بیشتر است و زنان خانهدار از رضایت زناشویی بیشتری برخوردارند. (زارعی، 1398) در جامعه امروزی انتظارات جامعه از زنان برای ایفای نقشهای متعدد و چندگانه همچون مادری، همسری، خانهداری و شغل بیرون از خانه، مسؤولیت خانوادگی و اجتماعی آنان را افزایش داده و منجر به فشار مضاعف شده است. این فشارها عاطفه زنانه را که سرمایه اصلی زن در حفظ نظام خانواده است، مخدوش میکند.
سوم- اثرگذاری اجتماعی منحصر در ظهور اجتماعی دائم نیست. اگر زن در قبال جامعه خود احساس مسؤولیت داشته باشد، مسؤول بودن او موجب میشود دیوارهای خانه مانع اثرگذاری اجتماعیاش نشوند. او میتواند خانه را بسط اجتماعی دهد. (اقبالی، 1401) خانه زن مسؤول میتواند رنگ و بوی فرهنگی - تربیتی به خود گیرد و به مثابه نهادی موثر در عداد نهادهای فرهنگی و آموزشی جامعه ایفای نقش کند. مانند خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها یا بانو امین در اصفهان. یا اینکه در نقش یک قرارگاه اقتصادی ظاهر شود و کشور را در بزنگاههای مهم یاری کند. مانند بانو علمالهدی که ستاد بازسازی اقلام خرابشده در جبهه را راهاندازی کرد و موجب صرفهجویی اقتصادی مهمی برای کشور شد.
کوتاه سخن اینکه، نرمافزار حاکم بر نگاه ما نسبت به نقش اجتماعی زن مهم است؛ یعنی اول حفظ اصالت و احترام نقشهای خانوادگی او و سپس تعریف حضوری که به او و شخصیت و حیثیت زنانهاش آسیب نرساند. ارتجاعی که در دل تبلیغات سرمایهسالارانه دیجیکالا و نظایر آن نهفته است، نه برای نقشهای خانوادگی او ارزشی قائل است، نه حضور اجتماعی امن و آرامی برای او در نظر دارد.
http://www.kerman-online.ir/fa/News/704827/سرمقاله-وطن-امروز--8-مارس-و-حکایت-نگاه-ارتجاعی-به-زن