کرمان رصد - ایران / «ظرفیت دولت «دقیق شمردن» است» عنوان یادداشت روز در روزنامه ایران به قلم محمد فاضلی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
اندازهها و اندازهگیری کردن و شمردن از ظرفیتهای ضروری برای آدمیان، سازمانها و دولتهاست. دولت سازمانِ سازمانهاست و این بدان معناست که ظرفیت دولت برآیندی فراتر از جمع جبری ظرفیتهای سازمانهای تشکیلدهنده دولت است. وقتی اندازهگیری یکی از ظرفیتهای سازمانهای دولت است، یعنی ظرفیت کلی دولت نیز سرجمعی از ظرفیتهای اندازهگیری در سازمانهای دولت است.
من در اینجا فقط به وجه محدودی از ظرفیت دولت توجه دارم. ظرفیت دولت یعنی توانایی آن برای تصمیمسازی خوب، تصمیمگیری خوب، تخصیص منابع درست به اجرای تصمیمها، اجرای درست و دقیق تصمیمها، توانایی پایش کردن شیوه اجرای تصمیمها، و بازخوردگیری از فرآیند تصمیمسازی تا اجرا به نحوی که بتواند عملکردهای خود را اصلاح کند. این تعریف از ظرفیت دولت، در دل خود حاوی ضرورت داشتن چند قابلیت است که من فقط به سه مورد از آنها اشاره میکنم.
یک. توانایی اندازهگیری واقعیتها و کمیتهای مهم در فرآیند تصمیمسازی تا بازخوردگیری؛ و توانایی شناخت و وارد کردن کیفیتهای مهم در فرآیند سازنده ظرفیت دولت.
دو. هماهنگسازی تعداد گاه زیادی از سازمانها و کنشگران حقیقی و حقوقی در فرآیند سازنده ظرفیت دولت. این مورد مستلزم سطح بالایی از هماهنگی بینبخشی و بینسازمانی است.
بازار
![]()
سه. توانایی متعهد ساختن سازمانهای دولت و بیرون دولت به همراهی کردن با عناصر مختلف فرآیند سازنده ظرفیت دولت.
معتقدم تواناییهای دوم و سوم، اگرچه تحت تأثیر عوامل متعددی هستند، اما بشدت تحت تأثیر قابلیت شماره یک هم قرار دارند. دولتمندی از توانایی و قابلیت اندازهگیری آغاز میشود. وقتی درباره دولتمندی و پیدایش دولت بوروکراتیک در چین باستان – به عنوان اولین دولت بوروکراتیک تاریخ – سخن گفته میشود، همواره به این واقعیت اشاره میشود که چینیها اولین حکومت-جامعهای هستند که در آن نظام اوزان و مقادیر واحد، و استفاده از این اندازه و مقادیر در نظام حکومتداری رایج شده است. چینیها اولین حکومت-جامعهای هستند که در آن سرشماری جمعیت و به تبع آن مشخص شدن مقدار مالکیت زمین، تولید ثروت و ظرفیت مالیاتستانی با تکیه بر سرشماری مشخص شده است. به همین نسبت وقتی از جامعه-حکومت مدرن اروپایی سخن میگوییم، انجام سرشماری و استفاده از نظام اندازهگیری اوزان و مقادیر، نگهداری حسابهای ملی، توسعه نظامهای مالیاتی، ایجاد بایگانیهای مالی دقیق، و پیدایش نظامهای حسابداری در تعریف چنین جامعهای نقش مهمی دارد.
تمام آن تواناییهای سازنده ظرفیت دولت، از بررسی واقعیتها برای تصمیمسازی تا بازخوردگیری تحت تأثیر دقت در سنجش کمیتها و کیفیتهایی است که در این فرآیند دخیل میشوند. همه داستان ظرفیت دولت، سنجش نیست و برای مثال سیاست سنجش هم مهم است. سیاست سنجش ناظر بر مجموعهای از روابط قدرت است که سنجش و شفافسازی کمیتها و مرئی شدن کیفیتها را ممکن میکند. مثال ساده و بهروز آن که این مفهوم را به ذهن نزدیک کند، وضعیت نظرسنجی در ایران است. فناوری، دانش و تمام قابلیتهای ضروری برای سنجش افکار عمومی در ایران وجود دارد و انجام آن ابداً کار سختی نیست. مسأله این است که روابط قدرت سیاسی مانع از تشکیل مراکز نظرسنجی مستقل است که بتوانند درباره موضوعات مختلف نظرسنجی کرده و نتایج را منتشر کنند. ترکیب ناتوانی در شمردن و اندازهگیری و اثر سیاست سنجش را میتوان در موضوع تعداد اتباع افغانستانی در ایران و تغییرات آن نیز بهخوبی مشاهده کرد.
قصدم از این توضیحات متذکر شدن فقدان یک عنصر مهم ظرفیت دولت در ایران است که تاریخ فقدانش به اندازه تاریخ تلاش برای ساخت دولت مدرن در ایران است. هر کسی با تاریخ اصلاحات منجر به دولتسازی در ایران آشنا باشد، میداند که تلاشها برای انجام سرشماری دقیق، متمرکز کردن حسابهای درآمدی دولت، شفاف کردن هزینهکردهای دولت، شناسایی اموال دولت و ممانعت از بهرهگیری نامشروع از اموال دولتی، یا شفافیت بخشیدن به اعداد بودجه، از زمان مشروطه تا به امروز قدمت دارند. هر قدر جامعه پیچیدهتر شده و سطح خدماتدهی و مداخله دولت در زندگی اجتماعی بیشتر شده، پیچیدگیهای سنجش و اندازهگیری هم بیشتر شده است.
دولت مایل است کمیتهای زیادی – از میزان کمکهای خدمات اجتماعی به گروههای آسیبپذیر اقتصادی تا مصرف آب زمینهای کشاورزی یا بیلان آب و هزاران کمیت دیگر را - اندازهگیری کند که در انجام برخی از آنها ناکام بوده و برخی را نیز بسیار غیردقیق و ناکافی -برای تصمیمسازی تا بازخوردگیری- اندازهگیری میکند. متغیرهای سیاست سنجش هم بر اینها اثرگذارند. گاه دستگاههای دولتی ترجیح میدهند سنجشها غیردقیق باشند تا جا برای بازی کردن با اعداد، موضعگیریهای متناقض و انواع شعبدههای بوروکراتیک باز باشد.
مناقشهای که چندی پیش بر سر میزان سوخت تحویلی به نیروگاهها بین وزارت نفت و نیرو درگرفت، از فقدان ظرفیت اندازهگیری در دولت و تضادها بر سر «سیاست سنجش» ناشی میشود. نمونه این گونه مناقشات بر سر اندازهگیری فراوان است. مناقشه وزارت نیرو و جهاد کشاورزی بر سر میزان آب مصرفی در کشاورزی؛ مناقشه وزارت بهداشت و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی درباره هزینههای درمان و مسائل بیمهای؛ دقیق نبودن آمارهای تولیدات کشاورزی و صنعتی و دهها نمونه دیگر را میتوان مصادیقی از فقدان ظرفیت اندازهگیری و شمارش تلقی کرد.
ما در تاریخ دولت مدرن در ایران به ظرفیتهایی برای اندازهگیری و شمردن دست یافتهایم. اما کماکان توانایی شمردن کمیتهای مهم و مرئی و مؤثر ساختن کیفیات مهم در فرآیند تصمیمسازی تا بازخوردگیری، نقیصه بزرگی در ایران است. ما در فردای بیش از یک قرن تلاش برای ساخت دولت مدرن، هنوز فاقد جامعه-حکومتی هستیم که بتواند بهدقت بشمارد و اندازه بگیرد.
http://www.kerman-online.ir/fa/News/704687/سرمقاله-ایران--ظرفیت-دولت-«دقیق-شمردن»-است