کرمان رصد - ایران / «آرمانهای انقلاب پاسخگوی نسل امروز است» عنوان یادداشت روز در روزنامه ایران به قلم علی ربیعی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
بحث پیرامون انقلاب اسلامی پس از گذشت حدود نیمقرن از وقوع آن، ظرایف و پیچیدگیهای خاص خود را دارد. بویژه که یک نظام سیاسی در نتیجه انقلاب شکل گرفته و به نام انقلاب نیز تداوم یافته است. بنابراین هرگونه تحلیل پیرامون پدیده انقلاب، به طور ناخودآگاه با نوعی «اکنونزدگی» ذهنی در هم آمیخته و با قضاوت همراه میشود.
بسیاری از نویسندگان و تحلیلگران بنام و برجسته جهانی، پدیده انقلاب اسلامی ایران را تبیین کردهاند. برخی از دیدگاه اقتصادی، اقتصاد وابسته به نفت و نیز بر اساس نظریه مدرنیزاسیون . برخی دیگر از جنبههای سیاسی همچون موضوع گردش نخبگان، چند و چون آزادیهای سیاسی و عدهای حتی از دیدگاه فرهنگی آن را تحلیل کردهاند.
با این وصف، با توجه به شرایط «اکنونزده» عدهای در قالب تحلیلهای غیرعلمی، در تلاش هستند اساساً وقوع انقلاب را امری نادرست دانسته و آن را صرفاً به عاملی خارجی مرتبط سازند. در صورتی که انقلابها پدیدههایی اجتماعی هستند که درصورت بروز برخی شرایط در کنار هم و طی یک فرآیند پدید میآیند. در چنین وضعیتی تحولات لایههای پایین اجتماعی به سطح عمومی کشانده شده و حرکتهای شورشوار با برخی خصوصیات در هم میآمیزد و نارضایتی گسترده مداوم به شکلیتودهوار و با یک رهبری قاطع، تبدیل به انقلاب میشود. ریشههای مذهبی جامعه ایران همراه با رهبری بر دلهای مردم از سوی امام(ره) باعث بهثمر رسیدن انقلاب اسلامی شد.
انقلابها به طور طبیعی و اجتنابناپذیر دارای تأثیرات برونمرزی بوده و از جنبه نظری بسط مییابند. دشمنی دیرینه و تعارضات ژئوپولیتیکی و طمع به خاک ایران، همراه با کینهورزی صدام و ترس از بسط انقلاب، یک جنگ بزرگ و طولانی مدت را بر ایران تحمیل کرد که نه جنگ بین دو کشور، بلکه در واقع جنگ بین یک انقلاب با بخشی از قدرتهای منطقهای و جهانی بود. پس از آن نیز تحریمها هم بر جامعه ما تحمیل شد. این دلایل به علاوه عوامل داخلی چون فقدان نهادسازی مناسب، ضعف در گردش نخبگان (که منجر به بهوجود آمدن یک بوروکراسی ضعیف شد)، به همراه سیاستهای انقباضی در حوزه سیاسی و عدم توافق میان انقلابیون، با خود و در درون خود، شرایطی را پدید آورد که نسلهای جدید با «اکنونزدگی» و حال امروزشان، نسبت ذهنی خود با انقلاب را تبیین میکنند.
![]()
در این میان، یک پدیده مسأله ساز، جریانهایی است که با انقلابی نامیدن خود، هرگونه دیدگاه و اقدام خود را منتسب به انقلاب خوانده و نمایندگی نسل انقلاب را به اسم خود سند زدهاند و افکار مخالف خود را ضدانقلاب یا غیرانقلابی قلمداد کردهاند. این جریان همواره در بخشی از ساختار قدرت، حضور داشته و مدام نقشآفرینی میکند. روایت و قرائت این افراد از انقلاب، ساز جدایی نسلهای جدید را کوک میکند.
من معتقدم هنوز هم شعارها، خواستها و ظرفیتهای انقلاب همچون استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی در گسترهای از معنویت، هیچگاه رنگ کهنگی نمیگیرد و با بازخوانی و روایت درست از آنچه که خواست انقلابیون بود، میتوان آنها را با خواستها و نیازهای امروز نیز پاسخگو کرد.
اتفاقاً، جامعهشناسان برجسته جهانی، دو نسل متأخر را با صفت «نسلهایی با ارزشهای ابراز وجود» تحلیل کردهاند. قطعاً با جوهره آزادی و همراه کردن آن با منطق اجتماعی، «نسلهای ابراز وجودی» پاسخ خود را میگیرند. امروز چقدر «آزادی» که گفتوگو و اقناع را به جای عدم تحمیل عقیده رواج دهد، پاسخگو است. خواست مشارکت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نسلهای امروز، برونماندگان از قدرت و نخبگان مگر مفهومی بجز «در صحنه بودن مردم» دارد که همواره از سوی امام راحل نیز مطرح میشد؟
امروز هم میتوان در مسیر وفاق با جامعه، با کنار زدن خالصسازیها و با گشودگی بیشتر، مشارکت گروههای سیاسی را جلب کرده و با بازکردن آغوش برای افرادی که به بهانههای مختلف اجازه حضور نمییابند، برون ایستادگان و برون ماندگان، جوانان بینام و نشانی که عضو ستاد و جناحی نبودهاند و مزیت بزرگشان در وجود خودشان است، میتوانیم نهادسازی بزرگی انجام دهیم.
همچنین در همین روزها میتوانیم با تدبیری عزتمندانه، علاوه بر حفظ تمامیت ارضی و استقلال سیاسی - که تاکنون بهخوبی انجام گرفته - استقلال اقتصادی را نیز با عقب راندن تحریمها و ارائه منطق ایرانی در جهان با سیاست «نه شرقی، نه غربی» در همه ابعاد تداوم بخشیم. همه اینها یعنی؛ آرمانها و مبانی انقلاب هنوز هم میتواند پاسخگوی نسلی باشد.
http://www.kerman-online.ir/fa/News/700501/سرمقاله-ایران--آرمانهای-انقلاب-پاسخگوی-نسل-امروز-است