کرمان رصد - فرهیختگان / «آقای بایدن! ساعت خواب» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم سید مهدی طالبی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
در زبان عموم رایج است که انسان هرچه میکشد، از رفیق بد است. جو بایدن، رئیسجمهور درحال خداحافظی آمریکا در آخرین نطق ریاستجمهوریاش مطالبی را گفت که از رفقای بد خود شنیده بود یا بهعنوان رفیق بد داشت برای دیگران توضیح میداد.
ادعاهای او سراسر ناقص و یکجانبه بودند. او ادعا داشت همه را ضعیف و آمریکا را قدرتمند کرده است. ادعاهای رئیسجمهور اما شبیه ماستفروشی است که نمیگوید ماستش ترش است. او نگفت چرا در دوره او آمریکا از کشورهای اشغالشده فرار کرد و همزمان رقبای این کشور به متحدان واشنگتن هجوم آوردند. او آنچه را میخواست دید و آنچه را که واقعیت بود نگفت.
مهمترین بخش از سخنان وی ادعای تضعیف ایران و محور مقاومت بود. محاسبات بایدن در این باره جذاب اما عوامفریبانه بود. در ادامه به بررسی و نقد ادعاهای رئیسجمهور تکدورهای آمریکا پرداخته شده است.
1. گلهای خورده را هم بشمار
محور مقاومت ضرباتی خورده، اما آیا این ضربات یکجانبه بودهاند و محور آمریکا ضربهای نخورده است؟ ضربه 7 اکتبر که شکست اطلاعاتی و نظامی بزرگی برای آمریکا و رژیمصهیونیستی بود، عدم توفیق در حذف مقاومت، متوقف نشدن حملات به مواضع آمریکایی و صهیونیستی در منطقه، اجبار صهیونیستها به توافق با مقاومت برای مدیریت تنشها و مواردی از این دست حاوی شکستهای بایدنند.
اینکه تنها حوادثی مانند پیجرها، ترور تعدادی از فرماندهان مقاومت و سقوط نظام سوریه دیده شوند، ناقصسازی تصویر واقعی و کامل است. در یک رقابت نباید تنها امتیازات و گلهای خود را به حساب آورد، بلکه توپهایی که از دروازه خودی عبور میکنند هم شرط نتیجه نهاییاند.
2. تفاوت مبارزه مقاومتی با دیگر انواع مبارزه
آمریکا به یاد دارد هنگامی که ژاپن را اشغال کرد یا همراه متحدانش آلمان را تحتکنترل گرفت، همهچیز تقریباً تمام شد. اما آیا آمریکا در افغانستان و عراق به نتیجه رسید و مردم این دو کشور دربرابر اشغالگر آرام گرفتند؟ مثال در جریان آن، جنگ غزه است. آیا رژیمصهیونیستی با تمام نیروهای پشت سرش درحالیکه غزه را ویران کردهاند، موفق به شکست حماس و تسلط بر مردم این منطقه شدهاند؟
اگر آمریکاییها به تفاوت میزان قدرت و دستاوردهای جبهه متحدین در جنگ جهانی دوم شامل آلمان و ژاپن که دربرابر محور متفقین شامل آمریکا، شوروی و انگلیس میجنگیدند با محور مقاومت بپردازند، موضوع برایشان آشکار میشود. محور مقاومت هیچگاه از قدرتی در سطح ابرقدرتهای جهانی برخوردار نبوده، اما در مقابل دشمنان خود به موفقیتهای بزرگتری رسیده است. از سوی دیگر، متحدین و حتی جناح متفقین، عمدتاً محورهایی ایستا بودند اما محور مقاومت محوری پیشرونده و بهشدت عمومی است. این محور ضد اشغالگری عمل میکند که سیاستهای غرب و رژیمصهیونیستی در منطقه بر آن بنا شدهاند. محیط آن نیز نه بازیهای سیاسی، بلکه قلب و ذهنهاست. بر همین اساس افغانستان مانند ژاپنِ پرجمعیت و محل توسعه فناوری و صنعت نیز اشغالگری آمریکا را نپذیرفت، اما ژاپنیها آن را برای دههها پذیرفته و همچنان تضعیفش نکردهاند.
3. آیا در برلین به نفع روزولت تظاهرات شد؟
هیچگاه درطول نبردهای جنگ جهانی دوم، در آلمان یا ژاپن به نفع آمریکا و شوروی تظاهرات نکردند یا در آمریکا و شوروی اعتراض و صدایی به نفع آلمان و ژاپن شنیده نشد، اما در جنگ طوفان الاقصی با وجود آنکه این حماس بود که حمله پیشدستانه را انجام داد و 1200 صهیونیست را کشت، خیابانهای سراسر جهان ازجمله غرب به تسخیر حامیان فلسطین درآمد. عمومیت جبهه مقاومت و گسترشش اینگونه است و با سلاح نظامی یا حتی رسانهای قابلحذف نیست.
خروش و جنبش در غرب در شرایطی انجام میشد که تلاشهای سنگینی برای آنکه جنگ طوفان الاقصی جنگ غرب با دشمنانش نمایانده شود، صورت گرفت. در این راستا نتانیاهو رژیمصهیونیستی را مدافع غرب در منطقه خواند و ادعا کرد به نمایندگی از آنها میجنگد. این ادعاها اما مؤثر نیفتادند.
4. مصاحبه سفیرت را خواندهای؟
جک لو، سفیر بایدن در تلآویو در جریان مصاحبه خود با یک رسانه صهیونیست اعلام کرده حافظه نسلی مردم آمریکا که شامل رهبران این کشور نیز میشود دیگر از وقایعی مانند تأسیس رژیمصهیونیستی، جنگ یومکیپور یا انتفاضه آغاز نمیشود، بلکه از جنگ غزه آغاز خواهد شد.
این مسئله نشان میدهد تحولات کنونی با چه بهایی برای تلآویو به دست آمدهاند. ویران کردن غزه بدون اخراج ساکنان آن یا حتی غلبه بر حماس پایان مییابد اما اعتبار رژیمصهیونیستی و موقعیت آینده آن را نابود میکند.
رهبران آتی آمریکا احتمالاً افرادی مانند بایدن را که در فجایع غزه نقش داشتهاند، تقبیح کنند؛ عدهای نیز که بخواهند بایدن را از جنایتها مبرا کنند، به ناتوانی وی اشاره خواهند داشت تا فجایع را تماماً بر گردن نتانیاهو و لابیهای او بیندازند.
5. زیانهای فجایع غزه برای آینده قدرت جهانی آمریکا
فجایع غزه در موقعیت رهبری آمریکا بر جهان و رقابتش با چین نقشی منفی ایفا خواهند کرد. شاید در وهله اول جدیت آمریکا و بیتعارف بودنش در اعمال هر کاری برای پیشبرد سیاستهایش یک گام محکم بهنظر برسد، اما مشکل آنجاست که جنایت در حق مردم غزه درحالیکه بدنامی زیادی دارد، آنقدر قاطع نیست تا باعث هراس دیگران شود.
اگر مانند جنگ جهانی اول و دوم آمریکا ویرانی گستردهای رقم میزد، جنایتهایش میتوانست منجر به انزوا و بیعملی دیگران از ترس واشنگتن شود، اما خراب کردن منطقهای کوچک و تحتمحاصره، هرچند جنایت را به نام آمریکا ثبت میکند اما هراسی در دل دیگران نمیاندازد.
آنچه طی جنگ جهانی اول و دوم به کمک آمریکا آمد، تنها ضربشستها و جنایتهایش نبود، بلکه جنایتهایی که دیگر طرفها از جمله دشمنش شامل آلمان و ژاپن مرتکب شدند نیز به کمک این کشور آمدند. این جنایتها باعث شدند جنایتهای واشنگتن توجیه و پوشیده شود. درنتیجه پس از جنگهای جهانی قدرت نظامی ویرانگر آمریکا باعث ترس دیگران شد اما به این دلیل که دولتهای متجاوزی را هدف گرفته بود، به بدنامیاش منتهی نشد.
در جنگ طوفان الاقصی اما تنها طرفی که بهشدت جنایت میکند آمریکا و رژیمصهیونیستیاند. شدت جنایتهای این دو باعث شده حملات روسیه به اوکراین دیگر به چشم نیامده و حتی مسکو بهراحتی درحالیکه در جنگ است و سراسر اوکراین را درهم میکوبد، واشنگتن و تلآویو را بهخاطر جنایتهای جنگیشان شماتت کند.
در مقابل این بدنامی، دستاورد میدانی قابلتوجهی در سطح جهانی نیز بهدست نیامده است. صهیونیستها هرچند غزه را ویران کردهاند اما چه در 7 اکتبر، چه درطول جنگ و چه در زمان آتشبس احتمالی، ضربات سنگینی خوردند.
غزه نه بهاندازه ژاپن قدرتمند بود که ضربه به آن پیامد جهانی برای سروری آمریکا داشته باشد و نه حتی مانند این کشور تسلیم شد. تسلیم نشدن غزه و حماس خود درد دیگری برای آمریکا و رژیمصهیونیستی است.
6. سقوط سوریه نان و آبی ندارد
سقوط سوریه قضیه مهمی بود، اما بایدن در آن زیادهروی کرده است. اگر سقوطها مهم باشند، مهمترین سقوط در سمت بایدن رخ داد؛ جایی که او از افغانستان در برابر چشم جهان فرار کرد. همگان هواپیماها و بالگردهای آمریکایی را که در حال حمل سربازان برای خروج سریعتر از افغانستان بودند، دیدند. همچنین در سوریه، هرچند تخلیه پایگاههای روسیه تصویری مشابه با سقوط افغانستان را رقم زده است، اما تصویری از خروج مستشاران نظامی ایران وجود ندارد؛ چه اینکه اساساً ایران حضور نظامی سنگینی در سوریه حتی در اوج بحران نداشت.
موضوع دیگر درخصوص سوریه، میزان نفوذ ایران و یا دقیقتر، دولت اسد در آن بود. شمال تحت تسلط تروریستها قرار داشت، جنوب شرق در منطقه التنف کاملاً در کنترل آمریکا و تروریستهای وابسته قرار داشت و شرق فرات نیز تحت تسلط کردها و محل استقرار پایگاههای آمریکا بود. در نواری که از حلب، حماه و حمص تا دمشق کشیده شده بود، نظام سوریه به سختی فعالیت میکرد. به عنوان نمونه، حومه دمشق و شهر حمص محل حضور جمعیتهای تکفیری و مخالفان بود. در جنوب نیز مناطق دروزینشین تقریباً مستقل فعالیت میکردند. سوریه مدتها بود که از بین رفته و به مویی بند بود. در سوریه نه شرق، نه جنوب و نه شمال در اختیار اسد نبودند، بلکه نواری باریک در غرب تحت تسلط نیمبند او قرار داشت.
مسئله بعدی میزان نیاز ایران به سوریه است. برای مدتها گمان میشد ایران به سوریه برای انتقال موشک به مقاومت لبنان نیاز دارد تا ضمن جلوگیری از اشغالگری رژیمصهیونیستی، در برابر تلآویو موازنه تاکتیکی برقرار سازد. به عنوان مثال، در برههای اگر صهیونیستها با جنگندههای خود به یکی از تأسیسات و زیرساختهای ایران، مثل یک پالایشگاه، حمله میکردند، ایران قادر به حمله مستقیم از خاک خود نبود و باید از طریق مقاومت لبنان، تأسیسات همتراز در سرزمینهای اشغالی را موشکباران میکرد. امروز اما آیا اینگونه است؟ به نظر میرسد دیگر ایران نهتنها به مقاومت لبنان برای برقراری موازنه تاکتیکی در برابر رژیمصهیونیستی نیازی ندارد، بلکه این خود است که مستقیماً برای دفاع از مقاومت وارد میدان میشود. موشکباران سرزمینهای اشغالی در عملیات وعده صادق-2 پس از ترور رهبر مقاومت لبنان این مسئله را آشکار کرد.
سقوط سوریه قطعاً ضربهای بزرگ به محور مقاومت بود، اما باید ابعاد آن را درک کرد. این سقوط مهم و بزرگ است، اما آمریکا درصدد بزرگنمایی و چربزبانی برای فروش آن به دیگران و کسب منفعت بیشتر از قیمت واقعی است.
7. ادعای پیروزی از بایدن پذیرفتنی نیست
در دوره بایدن، روسیه به خود اجازه داد به اوکراین حمله کند، محور مقاومت در برابر رژیمصهیونیستی در قالب یک جنگ فراگیر قرار گرفت و همزمان به لحاظ زمانی تاکنون هیچکدام از این دو جنگ پایان نیافتهاند. همچنین چین بر شدت فشارهایش بر تایوان افزوده و در حالی که کره شمالی قدرتنمایی میکند، اوضاع کره جنوبی به وخامت رفته است. در این شرایط، سقوط اسد که دمشق نیز از او فرمان نمیبرد و علیهاش کودتا کرد، و یا ویرانی غزه، آب و نانی برای بایدن نمیشود.
8. قوی، فعلاً جلوی آتشسوزی را بگیر
هنگامی که بدون جنگ، شعلههای آتش در لسآنجلس زبانه میکشند، صدها هزار نفر آواره، دهها نفر کشته و صدها تن دیگر زخمی شدهاند، بایدن نمیتواند ادعای پیروزی و قدرت داشته باشد. یک آزمون بزرگ برای او وجود دارد. اگر بایدن آنقدر قدرتمند است، چرا نتوانست بحران آتشسوزیهای دائمی در کالیفرنیا را حل کند؟ اگر او الان به این قدرت رسیده، باید از آن برای مدیریت بحران کنونی بهره گیرد.
9. یمن متوقف شده است؟ پس چهکسی ناوها را میزند؟
رئیسجمهور آمریکا ادعا کرده موفق شده یمن را شکست دهد، زیرا موفق به حفاظت از خطوط تجارت دریایی شده است. دستاوردسازی بایدن از هر چیز، آن هم بزرگترین شکستهای آمریکا، پدیدهای عجیب است. آمریکاییها و متحدانش با نامیدن حکومت یمن و گروه مقاومت این کشور به نام یک خاندان با هدف تخفیف قدرت و نفوذ آن، سعی میکردند آنها را نادیده بگیرند، اما اوضاع به گونهای دیگر پیش رفت.
یمنیها در این مسیر آنقدر قدرتمند شدند که با آغاز جنگ علیه غزه، اعلام کردند اجازه عبور کشتیهای صهیونیست را از سواحل مقابل کشورشان نخواهند داد. آنها تاکنون بر این عهد بوده و نهتنها کشتیها، بلکه ناوهای آمریکایی را نیز در ماههای اخیر به دایره هدفگیریهای خود افزودهاند. اقدام دیگر یمنیها تزریق یک دوز موشک فلسطین-2 به سرزمینهای اشغالی در هر 24 ساعت است.
برخلاف ادعای بایدن، حملات یمن نهتنها به خطوط دریایی متوقف نشده، بلکه حمله به ناوگان دریایی آمریکا آغاز و حملات مستقیم به سرزمینهای اشغالی تشدید و پیوسته شدهاند. اگر در یک دموکراسی کارآمد، بایدن این ادعاها را میکرد، حتماً با موجی از مخالفتها و انتقادات آشکار و صریح مواجه میشد.
10. تو یمن بودی یا یمن، آمریکا؟
بایدن به گونهای درباره جنگش با یمن توضیح داده که گویی با یک قدرت جهانی یا قدرت بزرگ منطقهای رویارویی داشته است. یمن تا چندی پیش کشوری فقیر و منزوی بود، اما امروزه با وجود فقر، به کشوری مؤثر در معادلات جهانی مبدل شده است. امروزه سه دولت آمریکا، انگلیس و رژیمصهیونیستی به آن حمله کرده و متقابلاً پاسخ نظامی دریافت میکنند و در اهداف خود ناموفق بودهاند که این روند موفقیت صنعا را نشان میدهد.
بایدن نباید فراموش کند آمریکا قدرتمند بوده، ولی این یمن است که تبدیل به یک قدرت شده است. پس موقعیت آمریکا یا تغییر نکرده و یا تضعیف شده، اما یمن هرچه ضربه نیز دریافت کند، موفق شده جایگاه خود را ارتقا دهد.
11. آبروی متحدانت را نبر
بایدن بارها تلویحاً اعلام کرده بدون آمریکا کار رژیمصهیونیستی در جنگ کنونی تمام بود. این نکته در حالی توسط وی و دیگران بارها تکرار شده که تلآویو برای حفظ وجهه خود موضعی دیگر داشته و بر استقلال خود از واشنگتن تأکید دارد.
12. تشکر برای کار نکرده رژیم
بایدن همزمان با تخفیف قدرت و توانایی رژیمصهیونیستی از آن برای تضعیف محور مقاومت تشکر کرده است. سؤال آنجاست که به عنوان نمونه، صهیونیستها چه ضربهای به مقاومت عراق یا یمن وارد کردهاند؟ چه ضرباتی از آن خوردهاند؟ آیا در لبنان پیشروی داشتند یا آنها بودند که درخواست آتشبس دادند؟
13. فوق تکدورهای
آمریکا رئیسجمهور تکدورهای کم داشته، اما در هر حال داشته است. آخرین نمونهاش پیش از بایدن، دونالد ترامپ بود که در انتخابات سال 2020 از بایدن شکست خورد.
بایدن ادعا میکند کشورش را در همه اشکال ازجمله اقتصادی تقویت کرده است. این سؤال پیش میآید که پس چرا او به شکل بدی تکدورهای شد؟ او آنقدر ضعیف بود که پیش از انتخابات توسط حزبش در یک کودتا خانهنشین و سپس مجبور به کنارهگیری شد. اگر کسی ادعا کند بایدن خودش به لحاظ جسمی ضعیف بود و این دلیل تکدورهای شدنش شد، پس به چه دلیل جانشین جوانش شکست خورد؟ کامالا هریس در آینه دولت بایدن شکست خورد.
بایدن نوع جدیدی از یک رئیسجمهور تکدورهای خلق کرد که تا پیش از این در صحنه سیاسی کشورش وجود نداشت.
http://www.kerman-online.ir/fa/News/693426/سرمقاله-فرهیختگان--آقای-بایدن!-ساعت-خواب