کرمان رصد
سرمقاله فرهیختگان/ ترامپ پروپراگماتیست
چهارشنبه 19 دي 1403 - 15:05:28
کرمان رصد - فرهیختگان / «ترامپ پروپراگماتیست» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم سید مهدی طالبی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
در روزهای اخیر صحنه سیاسی عراق و عرصه سیاست خارجی ایران در گیرودار درخواست آمریکا برای برچیدن و خلع سلاح گروه‌های مقاومت عراقی بوده است. در همین راستا قرار است امروز «محمد شیاع السودانی» نخست‌وزیر عراق به تهران سفر کرده و با مقامات عالی‌رتبه ایرانی در این باره رایزنی کند. فارغ از آنچه به عراق مربوط است، ارسال‌کننده پیام، مسیر انتقال آن و شرایط زمانی‌اش نیازمند بررسی‌اند. ارسال پیام توسط ترامپ به دولت عراق نکاتی در درون خود دارد: 
1. نبض قوی دولت عمیق
ارسال پیام‌های سیاسی توسط ترامپ که منطبق با اقدامات دولت کنونی آمریکا و رژیم صهیونیستی در برهه اخیر است، حکایت از وجود یک دولت عمیق قدرتمند در آمریکا دارد. در وجود این دولت عمیق شکی نبود؛ اما درباره میزان قدرت آن تردیدهایی ایجاد شده بود. 

هنوز منابع رسانه‌ای به مسیر ارسال پیام به طور دقیق اشاره‌ای نکرده‌اند؛ اما مهم‌تر از همه، انطباق آن با تحرکات اخیر دولت بایدن و نتانیاهو است. برخی منابع گزارش کرده‌اند «یک فرستاده ویژه در یک سفر غیرعلنی» پیام ترامپ را به السودانی تحویل داده است. مشخص نیست این فرستاده از اعضای تیم ترامپ بوده و یا آنکه یک مقام رسمی در ساختار دولتی آمریکا مانند وزارت خارجه یا سنتکام پیام رئیس‌جمهور منتخب را منتقل کرده است. 
درهرصورت، چه دولت بایدن یا یکی از نهادهای نظامی آمریکا و چه یکی از نزدیکان به ترامپ این پیام را منتقل کرده باشند، رخداد مزبور یکی از شواهد وجود جریان قدرتمندی به‌عنوان دولت عمیق در آمریکاست. دو موضوع پررنگ دراین‌خصوص وجود دارد؛ اول آنکه پس از تهدیدات رژیم صهیونیستی علیه عراق، حملات گروه‌های مقاومت عراقی به سرزمین‌های اشغالی متوقف شد. پیش‌ازاین نیز با تهدیدات آمریکا، حملات این گروه‌ها به پایگاه‌های آمریکایی متوقف شده بود. این مسئله دارای اهمیت است که ادامه بازی را ترامپ در هماهنگی کامل با منظومه دولتی و متحدان آمریکا انجام داده است. 
دوم، انتزاع سیاست خارجی از دولت کنونی آمریکا و احاله آن به دولت آتی این کشور است. از ترامپ گرفته تا ایلان ماسک، هرکدام عملاً در حال پیشبرد امور سیاست خارجی آمریکا بدون اعتراض دولت بایدن هستند. اگر بتوان توییت‌ها و اظهارنظرهای ماسک را شخصی توصیف کرد، ارسال پیام ترامپ به السودانی و تلاش‌های وی برای مذاکره غیررسمی با ایران را نمی‌توان کتمان کرد. 
2. حساب بازکردن روی رعب‌انگیزی ترامپ
 این مسئله که آمریکا تهدید خود برای برچیدن گروه‌های مقاومتی عراق را در دولت بایدن، از زبان ترامپ اعلام کرده نشان می‌دهد دولت عمیق آمریکا تا حد زیادی روی رعب‌انگیزی و هراس‌افکنی نام ترامپ حساب بازکرده است. 
آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا در دوره‌ای که تحولات منجر به سقوط نظام پیشین سوریه آغاز شده بود، با تهدید از دولت عراق که بسیار نگران این تحولات بود، خواست تا در این کشور مداخله نکند. حالا این درخواست از سوی ترامپ نیز تکرار شده است. به لحاظ محتوا درخواست بلینکن توسط ترامپ تکرار شده است، اما به نظر می‌رسد واشنگتن با احتمال نقض درخواست وزیر خارجه بایدن، آن را از زبان رئیس‌جمهور آتی منتقل کرده است. همچنین در همین راستاست که ترامپ چه در خصوص رژیم صهیونیستی و چه درباره حماس، زبان تهدید را به کار گرفته است. ترامپ تاکنون دست‌کم دومرتبه ادعا کرده درصورتی‌که تا زمان روی کار آمدن وی اسرای صهیونیست در غزه آزاد نشده باشند، جهنم به پا خواهد شد. او همچنین به تل‌آویو هشدار داده باید به فکر بازگرداندن بیش از 20 میلیارد دلار کمکی باشد که بایدن در اختیار آن‌ها قرار داده است. 
3. بیش‌فعالی در دوره انتقال «پروپراگماتیست» در دوره استقرار 
نه‌تنها دولت اول ترامپ با دولت دوم وی متفاوت است، بلکه دوره پیروزی تا استقرار در کاخ سفید نیز تاکنون متفاوت بوده است. 
انتقال قدرت میان دولت مستقر و دولت منتخب روالی دارد که به شکل سنتی انجام می‌شود و در دوره قبلی نیز ترامپ این مسیر سنتی را طی کرد. در دوره جدید اما به نظر می‌رسد تفاوت‌هایی بزرگی وجود دارد. در دوره انتقالی، عملاً ترامپ فعالیت‌های دولتی را آغاز کرده و از فعالیت‌های منحصر در حدود انتقال دولت عبور کرده است. فعالیت‌های سنتی در دوره انتقال شامل اطلاع‌دادن مسائل کشور توسط دولت مستقر به دولت منتخب و همچنین انتخاب اعضای دولت می‌شد. ترامپ اما علاوه بر این مسائل، وارد دوره سیاست‌ورزی شده و به شکل تیمی بیش‌فعالی از خود نشان داده است. ترامپ در دولت نخست خود هم به میزان زیادی پراگماتیست بود؛ اما در دوره دوم، وی و تیمش «پروپراگماتیست» هستند. به معنای دقیق‌تر و بر اساس تقسیم‌بندی زمانی، دولت دوم ترامپ در دوره انتخاب تا استقرار دچار بیش‌فعالی و پس از استقرار احتمالاً «پروپراگماتیست» خواهد بود. 
بیش‌فعالی سیاسی ترامپ در دوره انتقال به پیشنهادهایی که ارائه و مذاکراتی که آغاز کرده، مربوط است. پیشنهاد الحاق کانادا و گرینلند به آمریکا، احیای کنترل واشنگتن بر کانال پاناما و تلاش برای ایجاد بی‌ثباتی در دولت‌های اروپایی مخالف و همچنین مذاکره با ایران در همین راستا ارزیابی می‌شوند. در دوره استقرار اما «پروپراگماتیست» بودن وی از سیاست‌هایی که مدنظر دارد، آشکار است. در دولت اول، ترامپ قصد داشت در مرز با مکزیک دیوار بکشد که در این مسیر با سنگ‌اندازی‌های حزب دموکرات در کنگره مواجه شد. این دیوارکشی در مراحل ابتدایی به بودجه 6 میلیارد دلاری نیاز داشت. او همچنین قوانین برخورد با مهاجران غیرقانونی دستگیر شده در مرز را سخت‌گیرانه‌تر کرده بود. در دولت دوم؛ اما او تنها خواهان مسدودکردن مرز با 6 میلیارد دلار نیست؛ بلکه طرحی برای اخراج 12 میلیون مهاجر غیرقانونی دارد که ابعاد مالی آن 300 میلیارد دلار تخمین زده می‌شود. از نظر انسانی برخورد سخت‌گیرانه‌تر با مهاجران غیرقانونی بازداشت شده در مرز با اخراج 12 میلیون مهاجر ساکن شده قابل‌مقایسه نیست. همچنین بودجه 300 میلیارد دلاری موردنیاز برای اخراج آن‌ها 50 برابر بودجه 6 میلیارد دلاری دیوار مرزی است. 
4. فشار حداکثری ادامه دارد
آنچه ترامپ برای عراقی‌ها لیست کرده، مشابه با تلاش‌های وی در دولت نخستش و همچنین بیش از همه یادآور لیست درخواست‌هایش از ایران است. یکی از نمونه‌های برجسته این لیست‌ها، درخواست 12 گانه پومپئو، وزیر خارجه وقت وی از ایران بود. 
همه درخواست‌های مطرح شده توسط ترامپ از عراقی‌ها طی روزهای اخیر، جهت‌گیری ضدایرانی دارند که شامل برچیدن گروه‌های مسلح وابسته به مقاومت، محدودسازی گروه‌هایی که ادعا شده مورد حمایت ایران قرار دارند، عدم مداخله عراق در امور داخلی سوریه و حتی حمایت از تشکیل دولت جدید در دمشق می‌شود. اگر فشار حداکثری در دولت ترامپ کلید زده شد و در دوره بایدن کم‌وبیش ادامه یافت، با فعالیت وی در عرصه عراق حداقل نشانه‌هایی از تداوم آن در دولت دوم او نیز بروز کرده است. 
آنچه بیش از همه نگران‌کننده است، شباهت این نشانه‌ها با نشانه‌هایی است که در اوج درگیری میان ایران و آمریکا در عراق طی دوره ترور سردار شهید قاسم سلیمانی، فرمانده وقت سپاه قدس روی دادند. در آن برهه نیز تلاش شده بود تداوم حضور آمریکا در عراق تضمین شده و تسلط آن تقویت شود. آغاز اعتراضات خیابانی تشرینی‌ها برای ساقط کردن دولت «عادل عبدالمهدی» نخست‌وزیر وقت، بمباران مواضع حشدالشعبی، ترور سردار شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس، رئیس ستاد حشدالشعبی و فشار سیاسی برای روی کار آوردن مهره نزدیک‌تر به خود یعنی «مصطفی الکاظمی» به‌عنوان نخست‌وزیر، از مهم‌ترین اتفاقاتی بودند که در آن دوره از تنش‌ها روی دادند. 
5. برجام منطقه‌ای با طعم تمامیت‌خواهی
دولت آمریکا از زمان انعقاد توافق برجام در حوزه هسته‌ای، به دنبال برجام منطقه‌ای و موشکی بود. پس از روی کار آمدن ترامپ، او نه‌تنها برجام منطقه‌ای و موشکی را مدنظر داشت، بلکه برجام هسته‌ای را یک توافق سست تلقی کرده و خواهان امتیازات بیشتر و دائمی از سوی ایران بود. 
گفته می‌شود السودانی قرار است پیام ترامپ و آمریکایی‌ها را روز چهارشنبه به مقامات تهران منتقل کند. آنچه قرار است او منتقل کند، چیزی جز برجام منطقه‌ای نیست؛ قبول عقب‌نشینی کامل مقاومت از عراق پس از آنچه در سوریه رخ‌داده و در یمن در حال تشدید است. اگر ترامپ می‌خواهد با یک پیام سیاسی و مذاکره بر سر آن مقاومت در عراق منحل شود، قبول آن بدون درگیری یک برجام منطقه‌ای خواهد بود. نه دولت بایدن در مذاکرات احیای برجام صادق بود و نه ترامپ در دوره کنونی نیت راستینی دارد. علاوه بر فریب‌کار بودن، تمامیت‌خواهی آن‌ها نیز همچنان وجود دارد. 
در چند ماه گذشته فیلمی از حسن روحانی، رئیس‌جمهور اسبق ایران منتشر شده بود که وی در جریان دیدار با مسئولان دولت‌های یازدهم و دوازدهم در سال 1402 از قول «امانوئل مکرون» رئیس جمهور فرانسه گفت ترامپ فقط خواهان گفت‌وگو با ایران درباره سوریه و حاضر بود موضوعات موشک و تسلیحات و منطقه را رها کند. روحانی ادعا کرده بود که ما در این حد هم حاضر نبودیم به آن‌ها امتیاز دهیم.
حالا که سوریه از دست رفته و ترامپ نیامده به دنبال تمام عراق است، مشخص می‌شود ترامپ برخلاف آنچه روحانی از قضایا برداشت کرده، تمامیت‌خواه بوده و هیچ‌گاه به معامله تنها درخصوص سوریه رضایت نمی‌داد. اساساً قرار بود مذاکره در سوریه بر سر چه باشد؟ اساس مذاکره مورد قبول است؛ اما باید هدف از آن را نیز دریافت. مذاکره برای گرفتن بهانه‌های دشمن از دستش، بده بستان، آگاهی از نیت و خواست‌های او، اهرم‌سازی علیه دیگر بازیگران و مواردی از این دست انجام می‌شود. اینکه در مذاکره همه‌چیز به طرف مقابل داده شود و او را برای حمله بیشتر تحریک کند، گفت‌وگویی بازدارنده و مفید نیست. 
6. اضطرار
به نظر می‌رسد نوعی از اضطرار در جبهه غربی - صهیونیستی وجود دارد که باید منشأ و نوع‌شناسی شود. سقوط سوریه از مدت‌ها قبل امکان‌پذیر بود و البته به طور کامل به نفع آمریکا و رژیم صهیونیستی ارزیابی نمی‌شد؛ آن‌ها نیز بر همین مبنا از اقدام بیشتر خودداری می‌کردند. انعقاد آتش‌بس در لبنان برای صهیونیست‌ها محذوراتی ایجاد کرد که متأثر از آن، سقوط سوریه برای تل‌آویو و واشنگتن به‌عنوان حامی‌اش به‌صرفه شد. حالا که سوریه سقوط کرده است، آمریکا می‌تواند با طمأنینه و در فرصت کافی با گام‌های محکم‌تر به‌پیش آید، اما برداشتن سریع گام‌ها حکایت از وجود مسائلی دارد. بخشی از مسئله به تلاش برای از دهان نیفتادن قضایا مربوط است. آمریکا قصد دارد تا منطقه در هول و هراس اتفاقات سوریه است و خود را بازیابی نکرده، با تهدید به اهداف دیگر خود نیز برسد. اما نمی‌توان اضطراری که وجود دارد را نادیده گرفت. یکی از دلایل این اضطرار می‌تواند وخامت اوضاع داخلی رژیم صهیونیستی و اتمام تاب‌آوری‌اش باشد. تا پیش از 7 اکتبر این‌گونه تلقی می‌شد که صهیونیست‌ها نمی‌توانند در یک جنگ طولانی‌مدت تاب‌آوری داشته باشند؛ اما جنگ در غزه امروزه در دومین سال خود است. بااین‌حال هرچند تاب‌آوری رژیم صهیونیستی بیش از برداشت‌ها کش آمد، اما به نظر می‌رسد در حال تمام‌شدن است. افزایش تنش‌های سیاسی و به خشونت کشیده‌شدن اعتراضات خیابانی بر بستر لزوم پایان جنگ در غزه، در همین راستا ارزیابی می‌شوند؛ چه اینکه جامعه رژیم از درگیری‌های یمن بوی یک درگیری سنگین را استشمام کرده است. 
پس از حملات یمنی‌ها، رژیم صهیونیستی دور جدیدی از تنش‌ها را کلید زد و اعلام کرد درصدد ایجاد بانک اهداف در یمن است و رهبران این کشور را نیز ترور خواهد کرد؛ اجرای این طرح در قبال لبنان به دو ماه جنگ سنگین منجر شد. جامعه رژیم می‌داند تشدید تنش با یمن، به این معناست که در شانزدهمین ماه جنگ طوفان الاقصی، یک درگیری سنگین دیگر با ابعاد ناپیدا وجود دارد. نتانیاهو با قضایای سوریه و پیشروی در خاک این کشور، قصد داشت با ایجاد انگیزه، تاب‌آوری جامعه صهیونیست‌ها را افزایش دهد؛ اما احتمالاً سقف آن روبه‌اتمام است. 

http://www.kerman-online.ir/fa/News/691796/سرمقاله-فرهیختگان--ترامپ-پروپراگماتیست
بستن   چاپ