کرمان رصد - خراسان / «چرا به سوریه نیرو اعزام نمی کنیم؟» عنوان یادداشت روز در روزنامه خراسان به قلم امیرحسین یزدان پناه است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
لحظات سخت و تلخی است. برای ما که از وقتی چشم باز کردیم و فهمی از موضوعات سیاسی و منطقه ای پیدا کردهایم، همیشه قدرت نرم و سخت مقاومت را در حال گسترش و توسعه دیده ایم و به خصوص از نزدیک 10 سال بحران سوریه را روستا به روستا دنبال کرده ایم، دیدن سقوط شهرهای بزرگ و مهم سوریه غیرقابل باور و تلخ است. همین تلخی، باعث می شود که طیف های مختلف جوانان انقلابی و عموم افکار عمومی چنین شرایطی را برنتابند و در فضایی که هیچ کس خبر و روایت موثقی مطرح نمی کند، شاهد تحلیل های فردی و حتی مقصریابی های غلط و دوقطبی ساز خطرناک باشیم. همان کاری که برخی اکانت ها و فعالان فضای مجازی از دیشب با سردار قاآنی کردند؛ کسی که عمری را در مجاهد برای نظام و انقلاب گذرانده یا به دولت و مجموعه نظام نسبت های ناروا دادند. این خط ادامه همان مسیر خطرناکی است که در 3 ماه گذشته برای به خیابان کشاندن تصمیمات نظامی و امنیتی آغاز شده و مدام هر اتفاقی را به نوع یا زمان پاسخ ایران به اقدامات رژیم صهیونیستی مرتبط می کند. موضوعی که رهبر انقلاب درباره آن دست کم دو موضع گیری علنی، شفاف و غیرقابل تفسیر داشتند مبنی بر این که در پاسخ به اقدامات دشمن «هیچ گونه تعلّلی و کوتاهیای» نخواهد بود. اما تحولات اخیر سوریه و نسبت آن را مقاومت را چطور باید دید؟
1- بشار اسد ماه هاست که به تدریج از مقاومت فاصله گرفته است. این که خسته شده یا تحلیل اشتباه دارد یا هرچیز دیگر را نمی دانم؛ اما براساس اخبار و روایت ها، لااقل در یک سال اخیر که تقریبا همه اضلاع محور درگیر نبرد با صهیونیست ها بودند، همراهی عملی چندانی با محور مقاومت نکرده است. بماند که برخلاف همه انتظارها، در 5 سال گذشته پس از پایان بحران داعش و ثبات نسبی، هیچ تحول سیاسی و اقتصادی در زندگی مردم سوریه ایجاد نکرد و یکی از دلایل سرعت بالای سقوط شهرها، همین مسئله است.
2- اگر ایران یا سایر اضلاع محور مقاومت بخواهند کمکی به سوریه بکنند، طبیعتا مسیر اجرای آن دولت و ارتش این کشور است. در بحران داعش هم با درخواست رسمی دولت سوریه، ایران و سایر گروه های مقاومت وارد نبرد شدند. اساسا کاری که حاج قاسم کرد، در کنار ایجاد گروه های مردمی برای مقابله با داعش، فرماندهی و مدیریت میدانی ارتش سوریه بود. وقتی ارتش، پادگان ها و حتی پایگاه های هوایی و جنگنده هایش را سالم تحویل تحریرالشام می دهد، حضور دیگران در سوریه و کمک نظامی چه معنا و نتیجه ای دارد؟ البته که این به معنای انفعال نیست و کاری که دستگاه دیپلماسی از صبح جمعه آغاز کرده باید با قدرت ادامه پیدا کند.
3- خاندان اسد در طول 4 دهه اخیر، حمایت های زیادی از انقلاب اسلامی و مردم ایران کرده اند؛ هزینه های زیادی هم داده اند. کمک ما به دفع داعش علاوه بر تامین امنیت ایران و منطقه، در حقیقت پاسخی به حمایت های خاندان اسد هم بود. اما نیروهای ایرانی در طول 40 سال گذشته و به خصوص 10 سال اخیر که سوریه حضور داشتند، برای بقای بشار اسد نمی جنگیدند، هدف شان تامین امنیت ایران در مقابل طراحی دشمن، حفظ حریم اهل بیت (ع) و حرم حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیها و سایر اماکن مقدسه و جان شیعیان، علویان، اقلیت های مذهبی و زنان و کودکان در مقابل تروریسم افسارگسیخته و متوحش داعش بود. اگر در تحولات داخلی فعلی سوریه، این اقشار و این امکان آن طور که برخی ادعا می کنند، آسیب نبینند و تهدیدی متوجه شان نباشد، آیا توجیه دیگری برای حضور مستشاران ما وجود دارد؟
4- بله! با رفتن اسد و تغییر نظام سیاسی سوریه، براساس آن چه اکنون شاهد هستیم، محور مقاومت یک حامی مهم، موثر و بخش راهبردی از قرارگاه پشتیبانی و فرماندهی خود را از دست خواهد داد. اما با تغییر نظام سوریه دنیا به انتها نمی رسد. مقاومت یک گروه نظامی صِرف نیست و جایگاه مقاومت نه در پادگان ها بلکه در اذهان مردم است. در برهه ای که رژیم صهیونیستی در افکار عمومی جهان، تبدیل به رژیمی قاتل و وحشی شده و مردم زیادی را در کشورهای مختلف به خصوص غرب و به ویژه دانشگاه های آمریکا علیه خود، شورانده است، ما شاهد تقویت گفتمان و تفکر مقاومت و گسترش آن در سایر نقاط جهان هستیم. مقاومت نه با دولت ها بلکه با ملت ها و نه با سلاح ها که با اذهان سروکار دارد. شهادت حاج قاسم و عزاداری ده ها میلیون انسان آزاده در سراسر جهان، از غرب آسیا و شبهه جزیره هند تا آمریکای لاتین، نشان داد که برخلاف دولتهای وابسته و دست نشانده، مردم با هر دین و آئینی، می دانند که مبارز واقعی با تروریسم کیست و قدردان او هستند. قدرت گرفتن مقاومت در عراق و یمن و تحمیل شکست نظامی دیگر به رژیم صهیونیستی در لبنان توسط حزب ا... با وجود ضرباتی که دریافت کرد، و به خصوص روی کار آمدن نسل جدید و جوان در این جریان و ساختار مستحکم مهم نظامی و سیاسی در منطقه، نشان از آن دارد که این فراز و نشیب ها اگر در کوتاه مدت به توان مقاومت آسیب بزند، در بلند مدت اگر با فرماندهی و مدیریت دقیق و توانمند همراه باشد، زمینه ای برای رشد تصاعدی قدرت مقاومت خواهد شد.
اگر مسلحین فعلی یا هر گروه دیگری هم که در سوریه روی کار باشد، هرچند تهدیدی برای امنیت منطقه خواهد بود اما تجربه گذشته نشان داده که محور مقاومت در فرصت مقتضی، با اصلاح ساختار، تهدید این تغییر را خنثی خواهد کرد.
5- این لحظات شاید برای خانواده شهدای مدافع حرم، سختتر و تلختر میگذرد. کسانی که بهترین عزیزانشان را در مسیر آزادی شام از لوث وجود داعش تقدیم کردهاند. مهم است که از بن دندان معتقد باشیم که خون شهید هرگز بیاثر نیست و تغییر نظام سوریه نیز لزوما به معنای بیاثر ماندن آن مجاهدتها و جانفشانیها نیست. اتفاقا بخشی از این سختی و تلخی که همه ما درک میکنیم، به دلیل تصور کردن حال و روز خانواده این شهداست. به سبب همین مجاهدتها و خونهای پاک نیز حرم عمه سادات از گزند توحش داعش در امان ماند و در آینده نیز همین خونها انشاءا... مدافع این حرم بوده و مسیر درست تاریخ را روایت خواهد کرد.
6- منطقه ما در 3 دهه اخیر، تحولات شگرفی را پشت سر گذرانده که با وقوع هرکدام تصور می شد، مقاومت یا جمهوری اسلامی تضعیف شده است. دیدیم که با مدیریت مدبرانه و حکیمانه رهبر انقلاب، نه تنها این گونه نشد بلکه در همین 3 دهه، قدرت مقاومت روز به روز بیشتر شد. البته که شرط اصلی آن اتکا و اعتماد به خدا و ایستادگی برای اوست. پاداش و کمک خداوند هم پس از آن است که به تعبیر قرآن، چشم ها خیره ماند و جان ها به لب رسد (...واذ زاغت الابصر وبلغت القلوب الحناجر...؛10احزاب).
http://www.kerman-online.ir/fa/News/680913/سرمقاله-خراسان--چرا-به-سوریه-نیرو-اعزام-نمیکنیم؟