کرمان رصد - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
با تصویب قطعنامه ضد ایرانی در نشست فصلی شورای حکام که واکنش ایران را به دنبال داشت، گمانهزنیها در باب آینده تعاملات تهران و غرب در باب برنامه هستهایش افزایش یافته و امروز بیش از هر زمان دیگر موضوع فعال شدن احتمالی مکانیسم ماشه در ماههای آینده برجستهتر شده است. فعلا ایران در پاسخ به قطعنامه ادعایی اخیر شورای حکام از راهاندازی سانتریفیوژهای جدید خبر داده؛ گزارهای که به ادعای گروهی از ناظران میتواند به بهانه دیگری برای اروپا جهت دامن زدن به تنشها تبدیل شود.عبدالرضا فرجیراد، استاد ژئوپلیتیک به بهانه تصویب این قطعنامه در گفتوگو با روزنامه اعتماد ضمن اشاره به دلایل رویکرد خصمانه اروپاییها در ارتباط با ایران، بر این باور است که گزارههایی که تروییکای اروپایی در توجیه صدور و تصویب این قطعنامه مطرح کردند، نوعی بهانهجویی است بالاخص آنکه ایران در جریان سفر اخیر رافائل گروسی با نهاد پادمانی به توافق نسبتا مثبتی دست یافت و پیش از آغاز نشست شورای حکام تاکید کرد که در صورت عدم تصویب این قطعنامه غنیسازی در سطح 60 درصد را نگه داشته و مجوز ورود چهار بازرس را فراهم میکند. فرجیراد تاکید کرد که صدور و تصویب قطعنامه در این شرایط با لحاظ کردن تحولات جهانی و منطقهای میتواند بدین معنا باشد که اروپا برای فعال کردن ماشه مقدمهسازی میکند.
با توجه به لحن متفاوت و ادبیات خصمانه قطعنامه پیشنهادی اخیر تروییکای اروپایی و تصویب آن در نشست اخیر شورای حکام، واکنش احتمالی ایران به تصویب این قطعنامه چه خواهد بود؟
در باب مواضع ایران در صورت تصویب قطعنامه باید گفت که مسوولان سازمان انرژی اتمی و مقامات سیاسی ایران بارها تاکید کردهاند که در صورت تصویب قطعنامهای علیه ایران در شورای حکام، حتما اقدامات تلافیجویانه و پاسخ فوری به این کنش نشان خواهند داد.در همین راستا شاهد هستیم که ایران نیز با انتشار بیانیهای اعلام کرد که مجموعه معتنابهی از سانتریفیوژهای جدید و پیشرفته از انواع مختلف را راهاندازی خواهد کرد. پیشتر ایران اعلام کرده بود که در صورت تصویب چنین قطعنامهای واکنش نشان خواهد داد. در این میان باید گفت با توجه به شرایط سیاسی حاکم بر منطقه و جهان، بعید است که ایران فراتر از اقدامات مذکور در رابطه با آژانس اقدام دیگری انجام دهد. در نشستهای قبلی شورای حکام، اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی بیانیههای مشابهی صادر کردهاند که هدف آنها اعمال فشار بر نحوه تعاملات نهاد پادمانی و سازمان انرژی اتمی ایران بوده است. اما در نشستهایی که میان مقامات ایرانی و مدیرکل آژانس برگزار شد، این همکاریها شکل نگرفت. اکنون اما به نظر میرسد که کشورهای اروپایی همچنان به دنبال افزایش فشارها از طریق تصویب قطعنامهای جدید هستند تا ببینند آیا میتوانند سطح همکاری ایران با آژانس را از آنچه اکنون وجود دارد، افزایش دهند یا خیر.
به باور شما چرا در این بازه زمانی اروپا برای تصویب قطعنامه خیز برداشت؟
در این باره باید گفت احتمالا هدف دیگری برای اقدام اخیر اتحادیه اروپا در راستای اعمال فشارهای سیاسی بیشتر به ایران در دستور کار قرار گرفته است. یکی از فرضیههای موجود در این زمینه به شرایط سیاسی امریکا باز میگردد. با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات 2024 و نزدیک شدن به زمان بازگشت او به کاخ سفید، اروپاییها احساس میکنند که ممکن است ترامپ با تکیه بر شعارهای انتخاباتیاش بهطور جداگانه وارد گفتوگوهای جدیدی و نیز احتمالا توافقی با ایران شود که در راستای منافع خاص او باشد. این سناریوی احتمالی، نگرانی اروپاییها را افزایش داده است، چراکه چنین توافقی ممکن است منافع آنها را نادیده بگیرد. در نتیجه با این اقدامات، اروپاییها عملا مسیرهای بازگشت به شرایط عادی را نیز محدود میکنند.
در باب چرایی رویکرد خصمانه اروپا علیه ایران، گروهی از دیپلماتها و تحلیلگران غربی به همکاری ادعایی تهران و مسکو اشاره دارند، به باور شما این گزاره تا چه اندازه رویکرد اروپا را تحت تاثیر قرار داده است؟
یکی از فرضیهها روابط نزدیک ایران و روسیه است. اروپا نه تنها در ارتباط با ایران، بلکه در ارتباط با روسیه نیز از رویکرد مشابهی پیروی کرده و با هدف تحت فشار قرار دادن مسکو به واسطه جنگ در اوکراین مجوز ارسال موشکهای دوربرد را برای کییف صادر کرد. در همین راستا میتوان گفت موشکهایی که انگلیس و امریکا در اختیار اوکراین قرار دادهاند و طی روزهای اخیر توسط کییف برای هدف قرار دادن خاک روسیه مورد استفاده قرار گرفته، احتمالا دامنه جنگ را به سطحی بالاتر افزایش داده است. درگیریها میان روسیه و اوکراین ابعاد گستردهتری پیدا کرده و اکنون به نقطهای خطرناک نزدیک شده است. بنابراین در این زمینه، اروپاییها در مواجهه با روسیه نیز فشارهایی را نیز تحمیل کردهاند که این فشارها با حمایت امریکا و در اواخر دوره دولت بایدن یعنی دولتی که اکنون در قدرت است، هماهنگ شده است. هدف آنها نیز این است که در تقابل با روسیه، مشابه مسیری که در گفتوگوهای مرتبط با ایران پیش گرفتهاند، شرایطی ایجاد کنند که مسائل حل نشده به سطحی برسد که ترامپ نتواند به توافق مطلوب خود دست یابد؛ حال چه در باب توافق با روسیه یا توافق با ایران در باب برنامه هستهای کشورمان.به همین دلیل میتوان گفت تمایل ترامپ برای توافق با تهران و مسکو نگرانیهایی را در دولت فعلی امریکا و شخص بایدن و همچنین در کشورهای اروپایی ایجاد کرده است. در پی این نگرانیها، تحرکات علیه ایران و روسیه شدت یافته است. به نظر میرسد که این قطعنامه نیز در ادامه تحرکات شدید قبلی اتحادیه اروپا صادر و در نهایت تصویب شده است. اقداماتی نظیر تحریم کشتیرانیها و شرکتهای هواپیمایی نمونههایی از تلاشهای اروپا برای اعمال فشارهای سیاسی بیشتر است. این فشارها نشاندهنده تلاشهای جدی اروپاییها برای تحمیل سیاستهای خود بر ایران و روسیه است.
بنابراین همکاری نظامی تهران و مسکو و ادعای ارسال موشکهای ایرانی به روسیه از دیگر عوامل افزایش فشارهاست. همچنین تحولات و درگیریهای منطقه خاورمیانه و در نهایت، پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری امریکا از نگرانیهای دیگر اتحادیه اروپا به شمار میرود. اروپا نسبت به تمام این مسائل نگران است و تلاش میکند تا پیش از وقوع تحولات مورد نظر ترامپ، فشارهای سیاسی و دیپلماتیک خود را افزایش دهد.
این فرضیه که تروییکای اروپایی به دنبال همصدا شدن با امریکا و اعمال فشارهای حداکثری به منظور کشاندن ایران به پای میز مذاکره با این هدف که تهران در شرایط فشارهای حداکثری ناگزیر به دادن امتیازات حداکثری باشد چقدر محتمل است؟
به اعتقاد من اروپاییها به دنبال بازگشت ایران به میز مذاکره نیستند. فارغ از مسالهای که پیشتر به آن اشاره شد، یعنی اعمال فشار با هدف افزایش همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و نگرانی از احتمال مذاکره مستقیم ترامپ با ایران و رسیدن به توافقی که منافع اروپا را تامین نکند، همسویی با امریکا نیز نمیتواند دلیل اصلی این فشارها باشد. در این میان ذکر این نکته لازم است که تنها نه ماه تا انقضای قطعنامه 2231 باقی مانده است و پس از آن پرونده به شورای امنیت ارجاع داده خواهد شد، در آنجا رایگیری صورت میگیرد و در صورت عدم توافق، مکانیسم ماشه یا اسنپبک فعال خواهد شد. در این شرایط نیز تحریمها بهطور خودکار بازمیگردند. به همین دلیل به نظر میرسد که اروپاییها در حال بهانهتراشی هستند؛ از همین رو دایما بر افزایش میزان غنیسازی در ایران به سطحی بالاتر یا ادعای عدم همکاری تهران با نهاد پادمانی اشاره دارند. هدف این گروه از بازیگران برای ارایه دلایل ادعایی فوق مانعتراشی در مسیر توافق احتمالی است و بس.
در شرایط کنونی ایران چه گزینههایی دارد؛ به نظر میرسد هرگونه واکنش اروپا را در موضع خصمانهتری قرار داده و مسیر تعامل را تحت تاثیر قرار دهد.
به نظر میرسد اروپا به دنبال مقدمهچینی برای فعال شدن ماشه است. اما احتمال دیگری نیز وجود دارد؛ اگر این قطعنامه تصویب شود، ممکن است به عنوان یک اهرم فشار همچنان روی میز باقی بماند تا در نشستهای آتی شورای حکام مورد استفاده قرار گیرد. در چنین شرایطی اگر ایران مواضع سختگیرانهای اتخاذ کند یا واکنشهای تندی نسبت به این قطعنامه نشان دهد و همچنین همکاریهای خود را با نهاد پادمانی افزایش ندهد، امکان تصویب قطعنامههای جدید در جلسات آینده همچنان وجود خواهد داشت. این نشستها نیز در بازه زمانی نزدیک به نشست شورای امنیت درباره برجام و قطعنامه 2231 برگزار خواهد شد. در نتیجه، تروییکای اروپایی به گونهای عمل خواهد کرد که قطعنامه نهایی به شورای امنیت ارجاع داده شود و توافقی شکل نگیرد. در چنین حالتی، مکانیسمی به کار خواهد افتاد که تحریمهای ششگانهای که به واسطه برجام تعلیق شده بودند، به صورت خودکار دوباره اعمال شوند. به نظر میرسد که این روند با هدف افزایش فشارها بر ایران و بازگرداندن این تحریمها طراحی شده باشد.
در صورت وقوع چنین سناریویی، آیا ایران ممکن است در واکنش به رویکرد تروییکای اروپایی و امریکا تغییر دکترین هستهای را در دستور کار قرار داده یا از «انپیتی» خارج شود؟
در مورد تغییر دکترین هستهای ایران باید گفت که احتمال افزایش سطح غنیسازی تا 90 درصد وجود دارد. اما شرایط سیاسی جهان به گونهای نیست که بتوان با قاطعیت در این مورد اظهارنظر کرد. تغییر مدیریت سیاسی در امریکا یکی از عوامل مهم در این زمینه است و لازم است در دو ماه آینده منتظر ماند تا ببینیم آیا گفتوگوهایی میان تهران و واشنگتن در دوره ریاستجمهوری ترامپ صورت خواهد گرفت یا خیر. اما در این رابطه سوال اصلی این است که آیا زمینههای همکاری میان طرفین وجود دارد و آیا این مسیر میتواند رو به جلو حرکت کند یا خیر. ممکن است قطعنامهای تصویب شود، اما از طرف دیگر، اگر ایران شرایط همکاری با امریکا را فراهم کند و مسیر تعامل با نهاد پادمانی یا آژانس بینالمللی انرژی اتمی هموار شود، این قطعنامه نمیتواند تاثیر قابل توجهی داشته باشد. بنابراین به نظر میرسد که دکترین هستهای ایران در نهایت تغییر معناداری نخواهد داشت. با این حال، به دلیل پیچیدگیهای سیاسی، نمیتوان با قاطعیت درباره این موضوع اظهارنظر کرد. اگر ترامپ پیروز انتخابات ریاستجمهوری نشده بود، شاید امکان ارایه تحلیل قاطعتری وجود داشت، اما در شرایط فعلی باید منتظر تحولات آتی ماند.
http://www.kerman-online.ir/fa/News/677099/دیپلمات-پیشین--اروپا-خواهان-توافق-مستقل-میان-تهران-و-واشنگتن-نیست