کرمان رصد - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
کوروش احمدی، تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتوگو با هممیهن گفت: «اگر بحث محور مقاومت مطرح نباشد، ایران و اسرائیل باید قاعدتاً حملات متقابل را متوقف کنند، چراکه جنگ میان دو کشوری که در فاصله زیاد از یکدیگر قرار دارند و مقامات ما هیچگاه تمایلی به جنگ مستقیم و جبههای با اسرائیل نداشتهاند، هیچ توجیهی نخواهد داشت.
اما مسئله محور مقاومت است که آیا اسرائیل همچنان خواهان نابودی و غیرفعال کردن محور مقاومت است و اگر این چنین باشد و در عمل نیز بتواند این سیاست را پیش ببرد، آیا ایران آمادگی دارد که بپذیرد حزبالله، حماس، حشدالشعبی و انصارالله، متحمل ضربات سنگین شده و غیرفعال شوند».
پس از گمانهزنیهای مختلف در خصوص کیفیت و نوع پاسخ اسرائیل به عملیات وعده صادق 2 که از سوی ایران در تاریخ 1 اکتبر صورت گرفت؛ تلآویو در نهایت بامداد شنبه، عملیات خود را اجرایی و بخشی از سامانههای پدافندی را در تهران و چند شهر دیگر هدف قرار داد؛ ارزیابی شما از این عملیات چیست؟
از نزدیک به 10 روز قبل مشخص شده بود که پایانههای نفتی و بهخصوص سایتهای هستهای ایران هدف قرار نخواهند گرفت. سایتهای هستهای هم به لحاظ عملیاتی در حد اسرائیل نیستند و هم به لحاظ نشت مواد رادیواکتیو و آلوده شدن منطقه زیست میلیونها ایرانی غیرنظامی از ابتدا خیلی مطرح نبود.
در خصوص تاسیسات نفتی نیز مسئله این بود که در شرایط فعلی، هدف قرار گرفتن آن پایانهها و تاسیسات نفتی میتوانست افزایش شدید قیمت نفت را به همراه داشته باشد و این برای دموکراتها در ایالات متحده از جهت افزایش قیمت بنزین در آستانه انتخابات ایجاد مشکل میکرد و در عین حال از جهت جنگ اوکراین و تعارضی که میان غرب و روسیه وجود دارد، به سود روسیه تمام میشد. بعلاوه، هدف قرار گرفتن سایتهای هستهای یا سکوهای نفتی، سطح تنش را به شدت افزایش میداد و میتوانست آن را از کنترل خارج کند که آمریکا با آن مخالف بود. لذا، تقریباً مشخص بود که اهداف و سایتهای نظامی هدف حمله اسرائیل خواهند بود.
فکر میکنید این گونه برخوردها بین ایران و اسرائیل میتواند ادامه یابد و تشدید شود؟
بعید میدانم. ایران و اسرائیل هیچگاه در فکر جنگ مستقیم و تمامعیار با هم نبودهاند. ایران و اسرائیل همسایه نیستند و هزار و خردهای کیلومتر از هم فاصله دارند. این دو فقط با نیروی هوایی و پرتابهها میتوانند با هم درگیر شوند و نیروی زمینی قابلیت ورود به جنگ را ندارد و اعزام نیرو به سوریه یا لبنان بههیچعنوان امکانپذیر نیست و جنگ دریایی نیز ممکن نیست.
ضمن اینکه جنگ هوایی و جنگ موشکی محدودیتهای فراوانی برای طرفین دارد. صرفنظر از جنبههای عملیاتی، به لحاظ ژئوپلیتیک نیز طرفین نفعی در جنگ مستقیم با هم ندارند. مولفه مهم در این موضوع، مسئله محور مقاومت است؛ به این معنا که برخی معتقدند سیاست ایران تاکنون این بوده که تقابل با اسرائیل به شکل یک جنگ در سایه یا جنگ فرسایشی با شدت کم توسط محور مقاومت در جریان باشد. اما به نظر میرسد که بعد از 7 اکتبر اسرائیل تصمیم به تلاش برای جلوگیری از تداوم این جنگ فرسایشی گرفته و در پی غیرفعال کردن اعضای محور مقاومت در منطقه است. به همین دلیل نیز پس از آنکه تا حدی سطح درگیری در غزه کاهش یافت، اسرائیل متوجه حزبالله شد.
هدف اسرائیل از حملاتی که در 4 دیماه سال گذشته علیه مرحوم سیدرضی موسوی و پس از آن در 13 فروردین علیه برخی مقامات سپاه در بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق انجام داد، در واقع ایجاد اختلال در لجستیک محور مقاومت از طریق ایران بود. بعد نیز مستقیماً به سراغ حزبالله رفت. بنابراین به نظر میرسد سیاست اسرائیل این باشد که گلولههای آتشی که در اطراف مرزهای خود دارد را مهار کند و مانع کمکرسانی از طریق سوریه و فرودگاه بیروت نیز بشود.
فکر میکنم سیاست حداکثری اسرائیل تضعیف شدید و غیرفعال کردن محور مقاومت است. بنابراین عملیات اسرائیل علیه ایران به تنهایی و به خودی خود مشخص نمیکند که آیا ایران مجبور است واکنش جدی نشان دهد یا خیر. من معتقدم محور مقاومت و آینده عامل تعیینکننده در پاسخ ایران و کیفیت آن خواهد بود.
در حال حاضر به نظر میرسد ایران در یک دوراهی قرار دارد؛ از یک سو خاک ایران مورد حمله قرار گرفته و از سوی دیگر، عملیات اسرائیل نیز از حد انتظار پایینتربود که رسانه آمریکایی واشنگتنپست آن را با هدف کاهش تنش، تفسیر کرده است و رسانههای اسرائیلی اما زبان به انتقاد گشودهاند. با این شرایط آیا تهران درصدد پاسخ مجدد خواهد بود یا محکومیت قابل توجهی را که از سوی کشورهای مسلمان و عربی شاهد هستیم، در عین حال از جمهوری اسلامی ایران خواهد خواست تا خویشتنداری به خرج دهد؟
اینکه این حمله به سایتهای نظامی و پدافند ضدهوایی ایران محدود بوده است، فاکتور مهمی در محاسبات مقامات ایرانی برای پاسخ یا عدم پاسخ خواهد بود. اینکه مقامات ما گفتهاند این حملات تاثیر محدود داشته، نکته مهمی است. انتظار محکومیت این حمله از سوی تعدادی از کشورهای عربی و اسلامی نیز وجود داشت؛ چراکه طبیعی است که حمله اسرائیل که اشغالگر سرزمینهای فلسطین است و جنایات گستردهای در یک سال اخیر صورت داده است، با واکنش کشورهای مسلمان مواجه شود.
از 75 سال گذشته همیشه تجاوزات اسرائیل حداقل در سطوح سیاسی و دیپلماتیک توسط کشورهای اسلامی محکوم شده است. اگر قبلاً شاهد این قبیل محکومیتها نبودیم علت این بود که تاکنون هیچگاه اسرائیل مسئولیت حملات و ترورها و خرابکاریهای خود در ایران را به عهده نمیگرفت. اقدام نظامی قبلی اسرائیل بعد از عملیات وعده صادق 1 نیز از سوی ایران تایید نشد و در نتیجه هیچ کشوری نیز واکنش نشان نداد اما این بار اسرائیل بهصورت علنی مسئولیت این حمله را پذیرفته و چهار تن از نیروهای ارتش در این عملیات شهید شدهاند. لذا، کشورهای عربی و مسلمان باید این حمله را محکوم میکردند.
در دوهفته گذشته شاهد فعالیت قابل توجه دستگاه دیپلماسی ایران و شخص وزیر امور خارجه بودیم که در جریان سفرهای منطقهای برای رایزنی پیرامون تحولات خاورمیانه، سفرهای مهمی نیز به مصر، اردن و بحرین صورت گرفت. با توجه به این موضوع و همچنین خبرهایی که در خصوص آمادگی اسرائیل و حزبالله برای برقراری آتشبس به گوش میرسد؛ آیا تهران میتواند برای توقف تنش، میز مذاکره را فعال کند؟
سیاست ایران از اوایل جنگ غزه این بود که آتشبس در غزه برقرار شود و اکنون نیز شاهد هستیم که حزبالله نشانههایی به دست داده که خواهان برقراری آتشبس است و حتی شاهد برخی نشانههای غیررسمی دال بر موافقت حزبالله با اجرا شدن قطعنامه 1701 هستیم. در این رابطه، استفاده حزبالله از تعبیر «برادر بزرگتر» در مورد نبیه بری و دادن اختیار به او برای مذاکره قابل توجه است.
طبیعتاً آتشبس به نفع مردم لبنان و مردم غزه و منطقه است و ایران نیز همواره موافق آن بوده است. با این حال بار دیگر مسئله اصلی به موضوع سیاست اسرائیل برای غیرفعال ساختن محور مقاومت بازمیگردد. اگر قصد اسرائیل همچنان این باشد که این سیاست را به هر قیمت و با هرجنایتی اعم از نسلکشی و تصفیه قومی پیش ببرد، برقراری آتشبس مشکل خواهد بود و ممکن است عملی نباشد کما اینکه تاکنون در خصوص غزه اینچنین بوده است.
موضوع اُسرا نیز یک فاکتور فرعی برای اسرائیل است به این معنا که من معتقدم دولت راستگرای اسرائیل و نتانیاهو اهمیتی برای جان گروگانها قائل نیستند و هدف اصلی آنها غیرفعال کردن محور مقاومت است و اگر در این زمینه احیاناً کشورهای غربی و مشخصاً آمریکا، بتواند اسرائیل را برای تعدیل سیاستهایش متقاعد کند، در آن صورت امکانپذیر است که آتشبسی چه در غزه و چه در لبنان شکل بگیرد و در مقابل نیز اقداماتی برای آزادی اُسرای اسرائیلی در غزه صورت بگیرد.
به عنوان سوال پایانی، در آستانه برگزاری انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده هستیم و اسرائیل نیز بیتمایل نیست که بتواند بر این انتخابات تاثیر گذاشته و شرایط را به نفع دونالد ترامپ تغییر دهد. با توجه به همین موضوع آیا امکان دارد روزهای آینده شاهد اقدام خاصی از سوی نتانیاهو برای تحت فشار قرار دادن دولت بایدن باشیم تا شرایط را برای دموکراتها در چند روز مانده به انتخابات، سختتر کند؟
مسئله این است که دولت بایدن حتی اگر ترامپ در انتخابات پیروز شود باز هم تا 20 ژانویه یعنی اول بهمنماه، قدرت را در دست دارد و در این مدت کارهای زیادی را میتواند صورت دهد. برای مثال اوباما در همین دوره گذار و تا قبل از روی کار آمدن ترامپ در 20 ژانویه 2017، یک اقدام مهمی علیه اسرائیل صورت داد و آن قطعنامه محکومیت شهرکسازی در اراضی اشغالی در ساحل غربی بود که ایالات متحده اجازه داد در شورای امنیت به تصویب برسد.
به هر حال اسرائیلیها میدانند که نباید دولت آمریکا و حزب حاکم را عصبانی کنند و این در خصوص دولتی که دورهاش رو به پایان است نیز صدق میکند. این نکته نیز مهم است که از نظر نظامی نیز استقرار سامانههای پدافندی تاد که توسط دولت بایدن به اسرائیل داده شد، فاکتور مهمی است. بنابراین فکر میکنم اگر ایران تا حدود 10 روز آینده یعنی زمان انتخابات، دست به اقدامی نزند، دیگر اتفاقی که بر انتخابات تاثیر بگذارد، رخ نخواهد داد. اینکه تحولات یکسال گذشته تاکنون چه تاثیری بر انتخابات آمریکا داشته، بحث دیگریست اما این پرونده تا انتخابات بسته شده است. بعد از انتخابات یک دوره جدیدی آغاز خواهد شد که بستگی دارد هریس روی کار خواهد آمد یا ترامپ.
فاطمه کلانتری
http://www.kerman-online.ir/fa/News/666277/دیپلمات-پیشین--ایران-و-اسرائیل-نفعی-در-جنگ-مستقیم-ندارند