تاریخساز، آغازگاه عصر نوزایی موسیقی
فرهنگي
بزرگنمايي:
کرمان رصد - اعتماد / گزارشی به مناسبت هشتاد و پنجمین سالروز تاسیس رادیو در ایران
اردیبهشت سال 1319 اتفاق مهمی در حوزه رسانه ثبت شد. اتفاقی که ذیل آن، هنر موسیقی بسیار تحت تاثیر قرار گرفت. آن اتفاق تاسیس رادیو بود؛ این جعبه جادویی که اگرچه امروز مخاطبانش نسبت به گذشته کاهش پیدا کرده اما هنوز مخاطبان و هواخواهان خاص خود را دارد. رادیو شاید نوستالژیکترین رسانه است؛ چه برای مخاطبان ثابت و چه کسانی که هر از گاهی یا حسبِ اتفاقی رادیو گوش میدهند. در سالگرد تاسیس رادیو، سراغ چند نفر از هنرمندان موسیقی، کارشناسان و دستاندرکاران این رسانه رفتیم و از آنها درباره نقش رادیو در حوزه موسیقی و پیوند موسیقی و این رسانه در تاریخ معاصر پرسیدیم. پیوندی که از 85 سال پیش شکل گرفت و بیراه نیست اگر آن را رنسانسی در جذب مخاطب به هنر موسیقی بدانیم.
نیازمند یک خانهتکانی بزرگ
صادق چراغی: رادیو ساعت 10 بامداد چهارم اردیبهشت 1319 راهاندازی شد. از آن هنگام تا روزگار امروز رادیو توانسته به رخدادهای بسیاری سمت و سو بدهد. گاه در خدمت نظام استعمار بوده؛ مانند هنگامی که با نام رمز شب، فرمان کودتا علیه دولت ملی مصدق را اعلام کرد. شوربختانه همکاری رادیو با استعمار، پس از آن نیز ادامه داشت و اینبار با رویکرد مدیریتی کارگزاران آن؛ یکی از مصداقهای این استعمار در حوزه فرهنگ و هنر، ارکسترهایی است که در دهه سی و چهل برپا میشد که همه سازهای بهکار رفته در آن، سازهای غربی بودند، گویا سازهای ایرانی شایسته شنیده شدن نبودند. این نگاه استعماری در گردانندگان آن روزگار بود که ارکستر هر چه غربیتر باشد هنریتر و قابل اعتمادتر است. بدتر از همه اینکه این رویکرد نهادینه شد و این نگاه در نزد مدیران این روزگار هم بسیار پررنگتر از گذشته است. تنها تفاوتش این است که مدیران این روزگار در شعارها، نشستها و سخنرانیها، خود را دشمن سوگند خورده غرب میدانند و در کنش و کردار همان راه را میروند. مصداق و گواه آشکار عملکرد وارونه مدیران امروز، این است که صداوسیما تنها یک ارکستر دارد و آن ارکستری متشکل از سازهای غربی است. دور از منطق نیست که بگوییم، مدیران این روزگار رسانه ملی سر ناسازگاری با فرهنگ و سازهای ملی دارند و آشکارا اشاعه دهنده فرهنگ، هنر و سازهای غربیاند. درصد بسیار بالایی از موسیقی فیلم و سریالها در رسانه ملی و رادیو با بهکارگیری سازهای غربی تولید میشود. پس در موسیقی میبینیم بدون اینکه نیاز به میانجیگری قدرت بیگانه باشد مدیران، تمامقد علیه سازها و فرهنگ ایرانی هستند و برای نبودن سازهای ایرانی سنگ تمام میگذارند. در دهه سی، چهل و پنجاه، هرچند از سویه برپایی ارکستر سازهای غربی خرده گرفتم ولی اگر منصف و بیطرف باشیم، از سویه دیگر این سه دهه، باشکوهترین دههها برای موسیقی ایرانی بود. آن روزها رادیو بزرگترین تولیدکننده محتواهای فرهنگی، بهویژه درزمینه موسیقی بهشمار میرفت. درست واروی امروز که رادیو بزرگترین مصرفکننده است و تولیدی جز محتواهای شعارزده و تاریخ مصرفدار ندارد. یادگارهای بیشماری از هنر خنیاگران آن روزگار را، بایگانی رادیو در دسترس و اختیار ما میگذارد. تولیدات آن روزگار، تاریخ مصرف ندارند و بیشتر آنها از ماندگارهای فرهنگ خنیای ایرانیاند؛ شاید از این روی که برای گزینش آدمها، شایستهسالاری در آن روزگار، کموبیش نگاه برتر بود. از سوی دیگر این سالها را میتوان بدترین روزهای رادیو و تلویزیون دانست؛ چراکه در آن روزگار رادیو رسانهای بیرقیب بود ولی در این روزگار رادیو رقیبهای بسیاری دارد و با این همه رقیبهای بسیار، نیاز به مدیریتی جسور است تا در این هماوردی بتواند همچنان شنیدنی باشد و بماند. در سایه مدیریت ناکارآمد، چاپلوسانه و محافظهکار در رادیو، امکان تولید کار خوب نیست. دستمزدهای رادیو آن اندازه ناچیز و اندک است که تولید کار باکیفیت در آن، بیشتر به یک شوخی شبیه است. اگر هم برنامههایی در رادیوی این روزها خوب است به پشتوانه عشق سرشار برخی سازندگان و دغدغهمندان کارهای فرهنگی است که دستمزدشان را از جان و نفس گرم مردمان میگیرند و اعتنایی به این دستمزدهای توهینآمیز ندارند. رسانه برای اینکه دوباره شنیدنی و پرجاذبه شود نیاز به یک خانهتکانی بزرگ دارد که دشوارترین و پیچیدهترین کار در رسانه است، چراکه شما ناچارید همه پسرخالهها، ژنهای خوب و خویشاوندان مسوولان را از آن رسانه بیرون کنید و آدمهای شایسته را جایگزین کنید. این روزها رسانه از اندک جاهایی است که به برخی از تندروها سپرده شده. میدانم تا همینجا هم کلی دشمن برای خود تراشیدهام، پس بهتر است سخن را به پایان ببرم. هرچند آرزو بر دوستداران میهن عیب نیست؛ پس با آرزوی روزهای بهتر برای ایران ارجمندم و جوانان آرزومندمان.
اوج و فرود رادیو در ایران
سجاد پورقناد: با اینکه ورود اولین دستگاههای گرامافون به ایران مربوط به عصر مظفرالدینشاه است ولی شاید رواج گرامافون را باید کمی بعد از این تاریخ بدانیم. زمانی که در عصر مشروطه هنرمندان موسیقی دستگاهی ایران برای ضبط موسیقی به کشورهای دیگر سفر میکردند و پس از مدتی آثارشان به دست علاقهمندان در ایران میرسید و معدود افرادی که در منزل یا مکانهای عمومی گرامافون داشتند، این آثار را میتوانستند، بشنوند و محدوده فروش و البته شهرت این استادان همین افرادِ عموما متمول بودند. این ماجرا تا سال 1319 که رادیو در ایران افتتاح شد، جریان داشت تا اینکه مردم امکان شنیدن آثار موسیقی غربی و ایرانی را از طریق رادیو پیدا کردند. البته در آن زمان و حداقل تا سال 1328 تهیه رادیو نیازمند مجوز بود که بهصورت یک کارت به دارندگان این دستگاه داده میشد! یعنی ماجرای غمانگیز عقب بودن از تکنولوژی روز و جلوگیری از گسترش آن، که تا امروز گریبانگیر این ملک است در آن دوره هم وجود داشته. افتتاح رادیو وقتی اتفاق افتاد که حدود دو سال قبل از آن دستور جنجالی رضاشاه برای ممانعت از اجرای موسیقی ایرانی اعلام شده بود. اما مدیریت ابراهیم آژنگ موسیقیدان با تجربه ایرانی در موسیقی رادیو باعث شد توجه زیادی به این فرمان رضاشاه نشده و هنرمندان موسیقی این شانس را داشته باشند که صدای «موسیقی دستگاهی» را به گوش علاقهمندان برسانند. برنامههای رادیو در ابتدا بسیار پرطرفدار بود و به عموم مردم این امکان را میداد که در جریان تولیدات هنری هنرمندان جدید باشند. همزمان تولید صفحه گرامافون نیز در ایران گسترش پیدا کرده و آثار زیادی به دست مردم میرسید. هم در تولید صفحه و هم رادیو، سازمانهایی مسوول سانسور و اعطای مجوز به آثار تولیدی بودند. هنرمندان کمشمار و پرکار در اواسط دهه 30 جای خود را به نسل جدید که حتی پرکارتر از نسل قدیم هم بودند میدادند. سال 1335 برنامه گلها با تمرکز بر گسترش ادبیات فارسی میان مردم و البته همراهی موسیقی ایرانی، با مدیریت داوود پیرنیا از رادیو پخش شد و به سرعت با جذب هنرمندان نامدار آن زمان، وزنه موسیقایی آن حتی از بخش ادبیاش بیشتر شد تا جایی که در دهه 50 مردم بیشتر، گلها را برنامهای موسیقایی با اجرای شعر میدانستند و نه برعکس. دهه 50 دوره اوج تولید و فروش کاست است. تا این دوره همچنان تولیدکنندگان میداندار اقتصادی موسیقیاند چون راهی برای تکثیر غیرقانونی وجود ندارد مگر معدود افرادی که دسترسی به ضبطهای دو کاسته دارند. تا این دوره حتی فروش صفحه و کاست تابع موسیقی رادیو بود. یعنی صفحه یا کاستی قابلیت فروش و سرمایهگذاری اقتصادی داشت که آهنگساز، نوازنده و خواننده آن از طریق رادیو به شهرت رسیده باشند. به همین دلیل وقتی در دهه 40 و 50 تولیدات صفحه و کاست را بررسی میکنیم، چهرههای زیادی را در این عرصه غایب میبینیم، چون در آن زمان دیگر هنرمندان جوانتری وارد رادیو شدهاند و توجه عموم مردم را جلب کردند و کسی دیگر برای این افراد سرمایهگذاری نمیکند. تا یک سال پس از انقلاب هنوز حضور خوانندگان زن در بازار صوتی موسیقی قابل رویت است ولی رادیو پخش صدای زنان را بسیار محدود کرد. این اتفاق بزرگی در موسیقی ایران محسوب میشود و ممنوعیت صدای خوانندگان زن که در آخر به طور رسمی فقط یک استثنا داشت و آن هم بانو پریسا بود، بهطور سختگیرانهای اعمال شد. دوم مرداد همان سال روزنامهها خبر از ممنوعیت کامل پخش موسیقی از رادیو بهجز سرود و مارشهای مربوط به انقلاب را میدهند. در همین حین تولیدکنندگان عرصه موسیقی نیز برنامههای سابق خود را متوقف میکنند و گروهی دست به تولید همان نوع سرودها میزنند. آن روزگار تحولات سیاسی گسترده در جایجای ایران در حال شکلگیری بود و توجه عموم مردم بیشتر از مسائل هنری معطوف به سرنوشت کشور از نظر سیاسی بود. چند ماه پس از این جریان، 31 شهریور سال 1359 با حمله عراق به ایران، تحولی عظیمتر در دنیای سیاسی ایران روی میدهد و باز به صورت جدیتری تولید سرود و مارش پیگیری میشود. آثار بیشماری در آن دوره به وسیله ارکسترهای مختلف در رادیو ضبط میشود که بعضی از آنها دقیقا به مناسبتهای خاصی مثل پیروزی در یکی از جبهههاست. از اوایل دهه 60 کمکم موسیقیهای دستگاهی با ارکستر ایرانی و ارکستر غربی از رادیو تلویزیون پخش میشود و به تعداد معدودِ خوانندگان مجوزدار اضافه شده و چهرههای کمتر شناخته شدهتری پا به عرصه حضور میگذارند. در این سالها نیز بازار تولید فیزیکی موسیقی به صورت کاست کمکم دوباره جان گرفته و عموما آثاری فروش قابل توجه دارند که قبلا از طریق رادیو معرفی شدهاند؛ البته آثار کمشماری هم در دهه 60 با حضور موسیقیدانان جوان و گمنام به چشم میخورد. این جریان درباره خوانندگان، دوچندان است یعنی کمتر خوانندهای در بازار موسیقی شانسی همچون شجریان، ناظری، سراج و دیگرانی که صدایشان از رادیو تلویزیون پخش شده را دارند. همین موضوع نشان میدهد که حتی با وجود سختگیریهای غیرمنطقی دهه 60 همچنان مردم تحت تاثیر رادیو و تلویزیون هستند. این روند تا اواسط دهه 70 در جریان است تا اینکه انتشاراتهای رنگارنگ موسیقی پا به عرصه وجود گذاشته و مخصوصا با آزاد شدن تولید موسیقی پاپ، خود در ستارهسازی تاثیرگذار شده و حتی گاهی هنرمندان خود را وارد رادیو تلویزیون میکنند. این اتفاق جدید با گسترش تولید و رواج تکنولوژی سیدی و برگزاری کنسرت در سالنهای بزرگ در اواسط دهه 80 گوی سبقت را از رادیو میرباید. سازمان رادیو و تلویزیون نیز سعی میکند با استفاده از بودجه دولتی و امکان پرداخت هزینههای ضبط و پخش به هنرمندان، تاثیرگذاریاش را در فضای موسیقی حفظ کند ولی این سازمان درگیر دستورالعملهای دست و پاگیری در زمینه مجوز است و مخصوصا بودجه کلان آن، این سازمان را مستعد سوءاستفاده افراد فرصتطلب برای کسب درآمد با تولید آثار بیمحتوا و ضعیف ولی مناسبتی میکند. از طرفی تهیهکنندگان رادیو سعی میکنند با اعمال سلیقه، بخش کوچکی از آثار با کیفیتتر تولید شده سازمان را به پخش برسانند تا مخاطب بهکلی این رسانه را ترک نکند ولی افزایش شبکهها و استفاده از تهیهکنندگان کمسلیقه و هنر ناشناس، باعث افت روز افزون تاثیرگذاری این رسانه میشوند. با گسترش دستگاههای کپی آسان موسیقی مانند فلش مموریها و بعد از آن امکانات موبایلهای هوشمند و افزایش سرعت اینترنت، آخرین میخها بر تابوت این رسانه که زمانی قدرتمندترین و تاثیرگذارترین پدیده قرن بود، کوبیده شده و رادیو به شکل غمانگیزی به سمت خاموشی و فراموشی رفت تا جایی که امروزه آمارها وضعیت شنوندگان رادیو و بینندگان تلویزیون را نگرانکننده اعلام میکند. هرچند ممکن است این اتفاق را عدهای مانند استفاده کمتر از تلفن ثابت یا نامهنگاری و مطابق فناوری روز، طبیعی بدانند ولی باید بدانیم که هر چند استفاده انتخابی از موسیقی امروزه بهراحتی از طریق رسانههای اینترنتی قابل دسترس است، ولی همیشه مردم علاقهمند به دست یافتن به آثار هنری جدید که از طریق کارشناسان هنری معرفی میشوند، هستند و بههمین دلیل است که کشوری مانند امریکا که از نظر سرعت اینترنت و کیفیت قابل قیاس با ایران نیست امروز 15445 شبکه رادیویی فعال دارد که مخاطبان خود را دارند. اینکه آیا رادیو و تلویزیون میتوانند باز در ایران نقشی در تغییر ذائقه موسیقی داشته باشند، به عقیده نگارنده با شرایط کنونی به خواب و خیالی بیشتر نمیماند. سیاستهای غلط سالیان دراز، این رسانه را دچار وضعیتی کرده که به سادگی قابل جبران نیست. هرچند هنوز پرشنوندهترین برنامه رادیو مربوط به موسیقی است (طبق آمار رادیو، رادیو آوا و برنامه نیستان پرشنوندهترین برنامههای رادیوست) ولی هنوز درصد زیادی از مردم ترجیح میدهند، موسیقی را از رسانههای دیگری دنبال کنند. ظاهرا تا وقتی رادیو و تلویزیون در ایران لازم نیست پاسخگوی شنونده و بیننده کم خود باشند، در بر همین پاشنه خواهد چرخید.
دریچهای به سوی گنجینه موسیقایی ایران
کاوه شفیعی: رادیو، این جعبه جادویی صوتی، از بدو ورودش به ایران، نقشی بیبدیل در حفظ، ترویج و اعتلای موسیقی اصیل ایرانی ایفا کرده است. در دورانی که دسترسی به موسیقی زنده یا ضبطشده برای بسیاری از ایرانیان محدود بود، رادیو بهمثابه پلی فرهنگی، نغمههای اصیل را به خانههای مردم برد و دریچهای به سوی گنجینه موسیقایی ایران گشود. در سالهای تاسیس رادیو، موسیقی اصیل ایرانی به دلیل فقدان رسانههای گسترده، عمدتا به محافل خصوصی یا اجراهای محدود خلاصه میشد. رادیو اما با برنامههایی نظیر «گلهای جاویدان» و «برگ سبز»، فضایی فراهم کرد تا آثار استادانی چون روحالله خالقی، مرتضی محجوبی و جواد معروفی به گوش مخاطبان برسد. این برنامهها نهتنها موسیقی سنتی را به تودههای مردم معرفی کردند، بلکه با دعوت از نوازندگان و خوانندگان برجسته، به حفظ و انتقال ردیفهای موسیقی ایرانی کمک کردند، بهویژه برنامه «گلها» با تلفیق شعر و موسیقی، به ترویج فرهنگ ادبی-موسیقایی ایران یاری رساند و به منبعی برای آموزش غیرمستقیم موسیقی اصیل تبدیل شد. رادیو نهتنها بستری برای معرفی موسیقی بود، بلکه به عنوان سکویی برای ظهور و شکوفایی نوازندگان تراز اول عمل کرد. ارکسترهای رادیو، تحت هدایت بزرگانی چون روحالله خالقی، فضایی حرفهای برای نوازندگان جوان فراهم آوردند تا استعدادهایشان را به نمایش بگذارند. نامهایی چون مرتضی محجوبی، رضا ورزنده، جلیل شهناز، حسن کسایی و پرویز یاحقی ازجمله کسانی بودند که با اجراهای رادیویی به شهرت رسیدند و به اسطورههای موسیقی ایران بدل شدند. این اجراها، که اغلب بهصورت زنده پخش میشدند، فرصتی بود تا نوازندگان با خلاقیت و بداههنوازی، هنر خود را به رخ بکشند و در عین حال، استانداردهای جدیدی در اجرای موسیقی ایرانی تعریف کنند. رادیو با ایجاد ارتباط مستقیم بین هنرمندان و مردم، موسیقی اصیل ایرانی را از انحصار طبقات خاص خارج کرد و به بخشی از هویت فرهنگی جامعه بدل کرد. این رسانه همچنین با ضبط و آرشیو آثار برجسته، گنجینهای ارزشمند برای نسلهای آینده بهجا گذاشت. تاثیرگذاری رادیو تنها به موسیقی محدود نشد؛ این رسانه با ترویج فرهنگ شنیداری، به تقویت حس همبستگی ملی و احیای ارزشهای فرهنگی در میان ایرانیان هم کمک کرد. اگرچه امروز رسانههای دیجیتال تا حدی جای رادیو را گرفتهاند، نقش تاریخی این رسانه در شناساندن موسیقی اصیل ایرانی و پرورش نوازندگان برجسته غیرقابلانکار است. هنوز شنیدن نوای تار شهناز یا سنتور ورزنده، نی کسایی از آرشیوهای رادیو، یادآور روزهایی است که این جعبه صوتی، قلب فرهنگ ایران را به تپش درمیآورد. رادیو، فراتر از یک رسانه، خانهای برای موسیقی اصیل ایرانی بود؛ خانهای که درهایش بهروی همه باز شد.
نقش فراموش نشدنی رادیو
هاتف شرار: تاسیس رادیو برای اولینبار در ایران چهارم اردیبهشت سال 1319 از جاده قدیم شمیران (معروف به اداره بیسیم) صورت گرفت. این رادیو، «تهران» نام داشت و اولین گویندگان آن سیدرضا سجادی و قدسی رهبری بودند. درباره موسیقی در رادیو نکاتی را بیان میکنم؛ اول اینکه استاد سیدجواد بدیعزاده گفته اولین خواننده رادیو «قمر» بود اما به گفته رضا سجادی که در اولین روز افتتاح رادیو اعلام کرد «اینجا تهران است صدای ما را از تهران میشنوید» و در مصاحبهای که سال 1390 با ایشان انجام شد، فرمودند که بعد از افتتاح و سخنرانیها قرار بر این شد دسته موزیک به اجرای برنامهها بپردازد که گروهی آمدند و ویولنها را کوک کردند و یک گروه کر برنامه اجرا کرد، رهبری این ارکستر برعهده استاد روحالله خالقی بود. البته برخی منابع میگویند که در آن روز عبدالعلی وزیری آهنگها را اجرا کرده اما سند قطعی در این باره نیست. اولین خوانندگان رادیو که در سال 1319 شروع به فعالیت کردند شامل قمرالملوک وزیری، روحانگیز، عزت روحبخش، بدیعزاده، تاج اصفهانی، ادیب خوانساری و عبدالعلی وزیری هستند اما پس از چندی، خوانندگان دیگری همچون ملکه حکمت شعار، عصمت باقرپور (معروف به دلکش)، غلامحسین بنان و دیگر هنرمندان هم به رادیو آمدند. نوازندگان تار آن دوره شامل مرتضی نیداوود، علیاکبرخان و عبدالحسین خان شهنازی بودند، نوازندگان ویولن هم شامل ابوالحسن صبا، مهدی خالدی، ابراهیم منصوری و... بودند، مرتضی محجوبی، جواد معروفی و یوسفزاده نوازندگان پیانو را تشکیل میدادند، نوازندگی سنتور برعهده حبیب سماعی و نوازندگی تنبک برعهده مهدی غیاثی، حسین تهرانی و رضا روانبخش بود. اگر بخواهم به طور دقیق نام ارکسترها و برنامهها را بگویم تاکنون مطالب دقیقی به دست نیامده اما ارکستر ابوالحسنخان صبا و ارکستر نوین به رهبری علینقیخان وزیری و ارکستری متشکل از نوازندگانی همچون حبیب سماعی، مرتضی نیداوود و دیگر هنرمندان برنامههای زیادی اجرا کردند. رادیو تا سال 1327 در جاده قدیم شمیران بود و همان سال استودیوی کوچکی برای گفتن اخبار در میدان ارگ ساخته شد و از سال 1330 به آن منطقه انتقال پیدا کرد. تا اوایل دهه 30 برنامههای رادیو بهصورت زنده اجرا میشد و گاهی صفحات گرامافون بعضی هنرمندان را جلوی میکروفن رادیو میگذاشتند و از این طریق اخبار به گوش شنوندگان میرسید؛ بعدها در رادیو ارکسترهایی تاسیس شد که از شماره یک تا هفت نامگذاری شدند و همراه ارکسترهای دیگری نظیر ارکستر آذربایجانی به فعالیت مشغول بودند مثلا ارکستر شماره یک برای مدتی به رهبری استاد ابوالحسن صبا بود و ارکستر شماره دو به رهبری مجید وفادار. این مساله را هم متذکر شوم که از هنرمندانی که از همان ابتدا (یک سال بعد از تاسیس رادیو) ارکستر تشکیل دادند برادران وفادار (مجید و حمید وفادار) بودند. از سال 1330 به بعد قطعاتی که در رادیو ضبط شده، روی نوارهای سیمی بود، ممکن است قطعاتی از دهه 20 در منازل افراد مختلف وجود داشته باشد اما آنها توسط دستگاههای ضبط صوتی که در منزل داشتند، برنامههای رادیو را ضبط کردند در غیر این صورت برنامههای آن دوره به امواج سپرده میشد. سال ١٣٣6 رادیو تهران نام خود را به نام رادیو ایران تغییر داد و از آن پس اعلام برنامههای موسیقی و سایر برنامهها با نام «رادیو ایران» معرفی میشد. اکثر هنرمندان بزرگ و قدیمی، شهرت و محبوبیت خود را مدیون رادیو هستند. در دهه بیست ارتش هم ساعاتی در رادیو برنامه اجرا میکرد که به آن رادیو ارتش میگفتند. ارکستر جاز هم در دهه 30 تشکیل شد و هنرمندانی هم با آن فعالیت داشتند. سال ١٣٣4 برنامه گلها تاسیس و سال ١٣٣5 ارکستر گلها به مدیریت داوود پیرنیا راهاندازی شد و از دهه 40 به بعد ارکسترهایی مانند فارابی و باربد برای فعالیتهای مختلف شروع بهکار کردند. بسیاری از هنرمندان مانند استاد فریدون حافظی، عبدالوهاب شهیدی و... معتقدند که موسیقی باید به دو بخش قبل و بعد از افتتاح رادیو تقسیم شود، چراکه بعد از افتتاح این سازمان بسیار ارزنده در ایران، موسیقی، فرهنگ و هنر پیشرفت چشمگیری داشت و اکثریت هنرمندان در رادیو به فعالیتهای خود ادامه دادند و در حال حاضر هم رادیو برای بسیاری از شنوندگان ارزش خاصی دارد. متاسفانه اطلاعات ما در مورد بسیاری از برنامههای رادیو محدود است، چون آرشیو اصلی رادیو دراختیار عموم نیست و تمام دستنوشتهها، نوارهای ریل و نوارهای موجود به صورت خصوصی نگهداری میشوند که در سازمان رادیو و در جایی خاص موجود است اما بسیاری از تهیهکنندهها در دورههای مختلف نوشتهها یا نوارهای ریل را از روی نوارهای اصل کپی گرفته و برای خود آرشیو کردهاند که امروزه برخی از آنها دراختیار عموم است. نقش رسانه برای هنر خاص موسیقی همواره بسیار تاثیرگذار بوده، اگرچه در حال حاضر فضای مجازی بخش عمده پیشرفت موسیقی را هدایت میکند اما نباید نقش رادیو را فراموش کنیم که موسیقی اصیل و ملی ما را همین ابزار نگهداری کرد و هنوز هم برای موسیقی و سایر هنرها نقش مثمر ثمری ایفا میکند.
بازار ![]()
-
يکشنبه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۲:۲۰:۱۵
-
۹ بازديد
-

-
کرمان رصد
لینک کوتاه:
https://www.kermanrasad.ir/Fa/News/718784/