«لیبیسازی»؛ تکرار کلیدواژه نخست وزیر اسرائیل توسط مخالفان مذاکره در ایران
مقالات
بزرگنمايي:
کرمان رصد - رجا /متن پیش رو در رجا منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
«توافقی شبیه لیبی» خط مشترک تحلیل رسانهها و مقامات آمریکایی-صهیونیستی درباره مدل مطلوب توافق با ایران است. تام کاتن و لیندسی گراهام، سناتورهای مطرح آمریکایی، اذعان کردند: «ترامپ ترجیح میدهد توافق با ایران مانند توافقی باشد که لیبی در سال 2003 با ایالات متحده انجام داد». همچنین نتانیاهو در دیدار اخیر خود با ترامپ گفت: «توافق با ایران در صورتی خوب خواهد بود که مانند توافق با لیبی باشد». حتی اندیشکدهی آمریکایی دفاع از دموکراسی (FDD) نیز با مواضعی مشابه، به مشروعیتبخشی به این تئوری پرداخت. توافق غرب با لیبی دارای چه ویژگیهایی بوده است که از نظر رژیم صهیونیستی و آمریکا به عنوان یک راهبرد برنده به آن نگاه میشود؟
در دهههای 70 تا 90 میلادی، لیبی به رهبری معمر قذافی، لیبی از نظر شاخصهای توسعه انسانی و اقتصادی در وضعیت نسبتاً مطلوبی قرار داشت. اقتصاد لیبی به لطف درآمدهای نفتی، مزیتهای زیادی برای مردم به همراه داشت. بنزین و مواد غذایی ارزان، نظام آموزش و درمان رایگان و حتی وامهای بدون بهره برای ساخت مسکن، گوشهای از اقتصاد پویای لیبی بود. قذافی با توسعهی صنایع موشکی و هستهای به همراه وضعیت اقتصادی مطلوب، خود را به عنوان نماد استقلال کشورهای آفریقایی-اسلامی در برابر غرب معرفی کرد.
در پی تثبیت لیبی به عنوان یکی از کشورهای مهم و تاثیرگذار در جهان عرب و آفریقا، دولت آمریکا تصمیم گرفت با اعمال فشارهای متعدد اقتصادی و سیاسی، این کشور را به انزوا بکشاند. قذافی با تصور آنکه توافق با غرب موجب گشایشهای اقتصادی خواهد شد، دست دوستی به سوی آمریکا دراز کرد. توافق با آمریکا در سال 2003 را میتوان نقطه آغاز سقوط لیبی دانست. قذافی با امید به رفع تحریمها و بهبود روابط با جامعه بینالمللی، پذیرفت تا برنامههای هستهای خود را به کلی تعطیل کرده و صنایع موشکی خود را هم به شکل گستردهای محدود کند. البته در ازای از دست دادن قدرت موشکی خود، با انگیس معاهدهای امضا کرد که بر اساس آن انگلیس متعهد میشود تا در صورت حمله احتمالی به لیبی، امنیت قذافی و حکومتش را تضمین کند.
پس از انجام همه تعهدات توسط قذافی، آمریکا به بهانههای مختلف از جمله حمایت از تروریست وعدههای خود مبنی بر رفع تحریمها را عملی نکرد. در همین راستا جیمز کانینگهام- سفیر وقت آمریکا در فلسطین بیان کرده بود: «لغو تحریمهای لیبی بسیار خطرناک است و ممکن است تبعات ناامیدکنندهای برای همه داشته باشد». این اقدامات، لیبی را در برابر مداخلات خارجی آسیبپذیرتر کرد. کمی بعد با شروع شدن تظاهرات مردم لیبی به دلیل افت اقتصادی شدید کشورشان، اوضاع امنیت داخلی لیبی به هم ریخت.کشورهای عضو ناتو و انگلیس که به لیبی برای حفظ امنیت آن تعهد داده بودند، خود به عنوان اولین گروهها به لیبی حملات نظامی متعددی علیه انجام دادند. این حملات تا تغییر رژیم و مرگ قذافی ادامه داشت. بدین شکل یکی از قدرتمندترین نظامهای سیاسی تاریخ آفریقا و جهان عرب، توسط مذاکره، به خرابهای جنگزده تبدیل شد.
تجربه لیبی نشان داد که آمریکا از توافق و مذاکره تنها به عنوان یک تاکتیک استفاده میکند تا رقبای خود را ضعیف کرده و سپس از بین ببرد. استفان هاردلی، کارشناس امنیت ملی آمریکا درباره ایده آمریکا برای لیبی گفت: «این یک ترفند نوین برای تحت فشار گذاشتن است. ما مخالفینمان را که برای ما مشکل درست میکنند، از ارتباط با دنیا دور میکنیم؛ آنها در این انزوا له میشوند و از بین میروند؛ مگر اینکه بخواهند با ما به زبان خودمان صحبت کنند». در همان زمان وزیر امور خارجه وقت آمریکا نیز بیان کرد: «همانطور که سال 2003 نقطه عطفی برای لیبی بود، سالهای دیگر نیز میتواند نقطه عطفی برای مردم ایران و کرهشمالی باشد». به نظر میرسد پس از 22 سال، سیاستمداران آمریکا به دنبال تکرار پروژه لیبی در ایران هستند اما این خیال خام هرگز به واقعیت تبدیل نخواهد شد.
بازار ![]()
-
پنجشنبه ۲۱ فروردين ۱۴۰۴ - ۰۰:۲۰:۵۳
-
۲۰ بازديد
-

-
کرمان رصد
لینک کوتاه:
https://www.kermanrasad.ir/Fa/News/712734/