تکرار یک فاجعه در سایه ترک فعلها و بیتوجهی مسئولان
اجتماعي
بزرگنمايي:
کرمان رصد - فاجعهای دیگر در جادههای کرمان رخ داد و در سایه ترک فعلها و بیتوجهی مسئولان 60 مسافر اتوبوسی که عازم مشهد بود، راهی سردخانه و بیمارستان شدند. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از کرمان، صدای فریادها در همهمه جاده گم شد، اتوبوسی که قرار بود مسافرانش را به مقصد برساند، خود به مقتل تبدیل شد. اجساد بر جاده افتادند، خانوادههایی که چشمانتظار عزیزانشان بودند، حالا باید پیکرهای سردشان را تحویل بگیرند و کرمان دوباره به سوگ نشست.
چند دقیقه تصور کنید؛ شما سوار بر این اتوبوس هستید، کنار شما مسافرانی ایستادهاند، برخی در راهرو نشستهاند، حتی در صندوق. هوای داخل سنگین است، اما چارهای نیست. اتوبوس حرکت میکند، جاده ناصاف و ناایمن است، ناگهان... یک تکان شدید، صدای جیغ، برخورد، واژگونی. تاریکی مطلق. و بعد، سکوت مرگ.
این تصادف نبود، یک قتل عام بود
15 کشته، 45 مصدوم؛ اما این فقط یک عدد نیست. پشت این اعداد، پدرانی هستند که دیگر به خانه برنمیگردند، مادرانی که دیگر فرزندانشان را در آغوش نمیگیرند، کودکانی که یتیم شدند، آرزوهایی که روی آسفالت له شدند. این فاجعه را نمیتوان فقط یک تصادف نامید؛ این یک قتل عام بود، نتیجه سالها بیتفاوتی، بیمسئولیتی، و اهمالکاری.
اتوبوسی با 60 مسافر، حتی در صندوق!
چگونه ممکن است یک اتوبوس، فراتر از ظرفیت خود، در راهروها و حتی در صندوق مسافر سوار کند و بدون هیچ مشکلی در جادههای کشور حرکت کند؟ آیا کسی نظارت کرده بود؟ اگر بله، پس چرا اجازه حرکت داده شد؟ و اگر نه، این یعنی سیستم نظارتی ما چنان ضعیف است که این جنایت در روز روشن رخ داده است.
اتوبوسهای فرسوده، جادههای ناایمن، و مسئولانی که فقط وعده میدهند
کرمان دردی کهنه دارد؛ جادههایش استاندارد نیست، خودروهایش فرسودهاند و مسئولانش وعده میدهند و فراموش میکنند. مگر همین چند ماه پیش در همین جادهها اتوبوس دانشآموزان کرمانی واژگون نشد؟ مگر آن زمان قول ندادند که وضعیت بهتر خواهد شد؟ پس چرا دوباره این حادثه تکرار شد؟
در ایام نوروز، کرمان بار دیگر در صدر استانهای دارای بیشترین تلفات جادهای قرار گرفت. این آمار چه چیزی را ثابت میکند؟ این یعنی ما در جادههایمان امنیت نداریم، یعنی هر سفر در جادههای کرمان، قمار با مرگ است.
جزئیات و ابهامات تازه از حادثه واژگونی اتوبوس کرمان-مشهد پویش «نه به تصادفات»؛ شعاری که جان نمیخرد
قبل از عید، پویش «نه به تصادفات» راه افتاد، پوسترهای رنگارنگ چاپ شد، مسئولان جلوی دوربینها ظاهر شدند و پیامهای هشدار دادند. اما آیا جان این 15 نفر را حفظ کرد؟ آیا جلوی این خونریزی را گرفت؟
باید پرسید این پویشها چه تأثیری داشتهاند و در عمل، این تبلیغات تا چه اندازه تأثیرگذار بوده است؛ آیا جان مسافران با شعار و پوستر حفظ میشود؟ آیا هیچ کدام مسافران این اتوبوس به این وضعیت اعتراض کردند؟
هر چند فرهنگسازی در میان مردم لازم است، اما چه کسی قرار است مسئولان را ملزم به انجام وظایف خود کند؟ آیا بهجای اصلاح زیرساختها، مسئولان تنها به اجرای برنامههای نمایشی بسنده کردهاند؟ واقعیت این است که با پوستر و پیامک، جادهها ایمن نمیشوند.
سرمایههای کرمان کجاست؟ چرا جادههای ما هنوز خطرناکاند؟
کرمان، بهشت معادن و سرزمین مس، زغالسنگ، آهن و تیتانیوم؛ اما برای مردمش هیچ چیز ندارد. سالانه میلیاردها تومان از معادن این استان خارج میشود، اما 15 درصد سهم قانونی استان برای توسعه زیرساختها هم پرداخت نمیشود. چرا؟ این پول کجاست؟ چرا این سرمایهها صرف اصلاح جادهها و بهبود ناوگان حملونقل عمومی نمیشود؟ چرا مردم کرمان باید نظارهگر خروج ثروتهایشان باشند، درحالیکه جادههایشان قتلگاه عزیزانشان است؟
پول معادن کرمان کجا خرج میشود؟
کرمان بهعنوان «بهشت معادن ایران» شناخته میشود، اما این ثروت هنگفت نهتنها به بهبود زیرساختهای استان منجر نشده، بلکه جادههای آن به قتلگاه مردم تبدیل شده است. طبق قانون، 15 درصد درآمد معادن باید برای توسعه زیرساختهای کرمان هزینه شود، اما این سهم به استان بازنمیگردد.
چرا سرمایههای کرمان به خارج از استان سرازیر میشود؟ چرا مردم این منطقه که صاحبان اصلی این منابع هستند، باید از ابتداییترین زیرساختهای حملونقل محروم باشند و همچنان قربانی بیکفایتی مسئولان شوند؟ چرا مردم کرمان باید نظارهگر خروج سرمایههایشان باشند، درحالیکه خودشان روی جادههای ناایمن جان میبازند؟
حادثه تلخ واژگونی اتوبوس در محور کرمان-راور که منجر به جان باختن 15 نفر و مصدومیت 45 نفر دیگر شد، بار دیگر زخم کهنهای را بر پیکر استان کرمان نشاند. حادثهای که بهوضوح نتیجه بیتوجهی به ایمنی جادهها، ناوگان فرسوده و کمکاری دستگاههای مسئول است. اما چرا این فجایع همچنان ادامه دارند؟ چرا هیچ اقدام جدی برای جلوگیری از این اتفاقات مرگبار صورت نمیگیرد؟
چه کسی پاسخگو است؟
این حادثه از چندین زاویه قابل بررسی است؛ چگونه امکان دارد یک اتوبوس ظرفیت 60 مسافر را داشته باشد؟ چرا مسافران در راهرو و حتی درون صندوق جا داده شدهاند؟ آیا نظارتی بر سوار کردن مسافران اضافی در پایانهها یا در مسیر توسط پلیسراه وجود دارد؟ آیا این اتوبوس دارای معاینه فنی معتبر بوده است؟ آیا سابقه تخلفات قبلی داشته؟ اگر این وسیله نقص فنی داشته، چرا اجازه حرکت گرفته است؟
آیا این اتوبوس در ایستهای بازرسی کنترل شده است؟ اگر نه، چرا پلیس راه هیچ اقدامی برای جلوگیری از تردد وسایل نقلیه ناایمن و بیشظرفیت انجام نمیدهد؟ آیا ترک فعل از سوی مسئولان راهداری و پلیس رخ داده است؟
زیرساختهای ناکارآمد، خودروهای فرسوده، مسئولانی بیعمل
کرمان همواره در صدر بیشترین تلفات جادهای قرار دارد. وضعیت راههای این استان بحرانی است، اما هیچ اقدام جدی برای استانداردسازی آنها انجام نمیشود. علاوه بر این، ناوگان حملونقل عمومی استان بهشدت فرسوده است. اتوبوسهایی که عمری از آنها گذشته و هر روز جان صدها مسافر را تهدید میکنند، همچنان در جادهها تردد دارند.
سؤال اینجاست که چه اقداماتی در این زمینه انجام شده است؟ چه کسی پاسخگوی جانهایی است که به دلیل سوءمدیریت از دست میروند؟ در حالی که مسئولان فقط دستور ویژه برای پیگیری میدهند آن زمانی که تمام جانبختگان و مصدومان به بیمارستان و پزشکی قانونی منتقل شدند؛ مسئول باید در میدان باشد، آه و ناله مادری که کودکش را از دست داده بشنود و رنج مصدومی که از درد به خود میپیچد را لمس کند، به خود بیاید و خودش را جای مردم بگذارد.
مسئولان پاسخگو باشند، نه فرار کنند
در روزهای ابتدایی آغاز طرح نوروزی، دانشگاه علوم پزشکی کرمان آمار فوتیهای تصادفات را در کنار دیگر آمار منتشر میکرد، اما بعد از مدتی این آمار حذف شد و این آیا سوال در ذهنها باقیماند که آیا مسئولان بهجای حل مسئله، به دنبال پاک کردن صورتمسئله هستند؟
فرهنگسازی برای مردم لازم است، اما برای مسئولان چه؟ آنها چه زمانی قرار است یاد بگیرند که جان مردم از تبلیغات و نمایشهای بیفایده مهمتر است؟ مردم کرمان تا کی باید داغدار عزیزانشان باشند؟
این حادثه، نه یک تصادف ساده، بلکه یک فاجعه مدیریتی است. مسئولان باید پاسخگو باشند، نه اینکه با سکوت از کنار جانهای از دست رفته عبور کنند. تا کی باید منتظر اصلاح جادهها، نوسازی ناوگان حملونقل و اجرای استانداردهای ایمنی باشیم؟ تا کی باید سرمایههای این استان قربانی بیکفایتی شود؟
کرمان بار دیگر در ماتم نشسته است. حادثه واژگونی اتوبوس در محور کرمان-راور که جان 15 نفر را گرفت و دهها مصدوم بر جای گذاشت، تنها یک تصادف نبود؛ بلکه پردهای از بیمسئولیتی، ترک فعلها و زخم کهنهای است که سالهاست بر پیکر جادههای این استان سنگینی میکند.
مسافرانی در راهرو و صندوق؛ نظارت کجاست؟
طبق گزارشها، این اتوبوس بیش از 60 مسافر را سوار کرده بود، آنهم در شرایطی که برخی در راهرو و حتی داخل صندوق نشسته بودند و این سؤال مطرح است چگونه چنین تخلف آشکاری از چشم نهادهای نظارتی پنهان مانده است؟ آیا نظارت و کنترلی انجام شده است؟ اگر کنترل شد، چرا چنین وضعیت اسفناکی نادیده گرفته شد؟ اگر هم نظارتی وجود نداشته، مسئولیت این فاجعه بر دوش کدام نهاد است؟
اتوبوسهای فرسوده، جادههای غیراستاندارد؛ قربانیان بعدی چه کسانیاند؟
این اولین باری نیست که کرمان شاهد چنین فجایعی است و هنوز خاطره واژگونی اتوبوس دانشآموزان کرمانی زنده است؛ مشکل کجاست؟ جادهها؟ خودروها؟ یا بیکفایتی مسئولان؟ آمارها نشان میدهد کرمان در صدر بیشترین جانباختگان تصادفات نوروزی قرار دارد. چرا راهها اصلاح نمیشوند؟ چرا خودروهای فرسوده همچنان مسافران را به کام مرگ میکشند؟
انتهای پیام/511/
-
دوشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۶:۱۰
-
۸ بازديد
-

-
کرمان رصد
لینک کوتاه:
https://www.kermanrasad.ir/Fa/News/710339/